چکیده:
ملاصدرا در مباحث خود در باره درک کلیات مطالب گوناگون و متفاوتی را مطرح کرده است؛ وی از یک سو چنین می گوید که در ادراکات حسی و خیالی، نفس مبدع و آفریننده این صور است و سپس با حرکت جوهری و استکمالی خویش به مراتب بالای ادراک یعنی ادراک عقلی دست یافته و متحد با جوهر مفارق عقلی به نام عقل فعال می شود و صور کلی را در عقل فعال مشاهده کرده و یا اینکه عقل فعال صور کلیات را به او افاضه می کند. (دیدگاه مشایی) از سوی دیگر گاهی از اتحاد نفس با مثل (ارباب انواع) و عقول عرضیه سخن می گوید. (دیدگاه اشراقی). در برخی موارد هم با نگاه خاص و ویژه خود به این نکته اشاره می کند که نفس در مراتب عالی سیر استکمالی خویش فانی در ذات حق تعالی می شود و حقایق اشیاء را آنچنان که هستند، در ذات حق می بیند. در این نوشتار ضمن بیان دیدگاه نهایی ایشان بر اساس مبانی حکمت متعالیه به این نکته اشاره شده است که برای جمع میان این دیدگاه ها می توان از دو رویکرد و تفسیر فلسفی و عرفانی در قضیه بهره برد. درک کلیات با فناء در ذات حق بیشتر با تفسیر عرفانی سازگار است و جمع میان دو دیدگاه مشایی و اشراقی عمدتا با تکیه بر دیدگاه خاص فلسفی ملاصدرا امکان پذیر است.
خلاصه ماشینی:
com چکیده ملاصدرا در مباحث خود در باره درک کلیات مطالب گوناگون و متفاوتی را مطرح کرده است ؛ وی از یک سو چنین میگوید که در ادراکات حسی و خیالی، نفس مبدع و آفریننده این صور است و سپس با حرکت جوهری و استکمالی خویش به مراتب بالای ادراک یعنی ادراک عقلی دست یافته و متحد بـا جوهر مفارق عقلی به نام عقل فعال میشود و صور کلی را در عقل فعال مشاهده کرده و یا اینکه عقـل فعال صور کلیات را به او افاضه می کند.
(شیرازی، ١٤٣٢، ٧٥٠/١-٧٥٢؛ همو، ١٣٧٥، ٣٥-٤٠) ذکر این نکته لازم است که نفس بر اساس استعداد خویش فقط بـا جهتـی از عقـل متحـد میشود که قادر به ادراک آن صورت خاصی بوده که نفس آن را درک کـرده یعنـی از جهـت و شأن خاص با عقل فعال متحد میشود و از این رو این محذور که نفس در اثر اتحـاد بـا عقـل فعال قادر به درک جمیـع معقـولات مـی شـود لازم نمـی آیـد (شـیرازی، ١٤٣٢، ٧٥٠/١-٧٥٢؛ حسن زاده آملی، ١٣٧١، ٤١٦) حکیم سبزواری در پاورقی خود بر اسفار به این مطلب تصریح میکند که وصول نفـس بـه مراتب بالای ادراک و تعقل به نحو اتصال اضافی یا اتحاد با امـر خـارج از نفـس نیسـت بلکـه نفس با حرکت جوهری و استکمالی خویش با وجود رابطی عقل فعال اتحاد برقرار مـیکنـد و بر این اساس اشکالات شیخ به صدرا وارد نیست (سبزواری، ١٤٣٢، ٥٧٨/٣) و در جایی دیگـر تصریح میکند که عقل فعال «وجودی برای نفس خودش دارد» و «وجودی برای نفس مـادارد» وبه واسطه وجودش برای نفس ما اتحاد برقرار می کند.