چکیده:
ادبیات انتقادی همواره منعکس کننده جهت یگری ها و اندیشه های مبارزان علیـه حاکمیـت هـای استبدادی بوده است . وجـود رویـدادهای عرصـه اجتمـاعی و سیاسـی زمینـه مـشترکی در ادبیـات فارسی و عربی برای حضور شاعران در این حیطه فراهم کـرده اسـت . اشـعار سـیاوش کـسرایی و احمد مطر زین از جهت زمیه ن اجتماعی ، محتوا و استراتژی های زبانی در حوزه انتقـادی قـرار دارنـد؛ از این رو این مقاله سعی دارد بـا اسـتفاده از روش تحلیـل گفتمـان انتقـادی بـا تاکیـد بـر الگـوی اجتماعی ـ شـناختی ونـدایک، ضـمن شناسـایی گفتمـانهـای شـکل گرفتـه در اشـعار دو شـاعر، ایدئولوژی ها و سازوکارهای زبانی گفتمانمدار اشعار را بازشناسی کرده و مـورد تجزیـه و تحلیـل قرار دهد. بررسی اشعار نشان ی م دهد که هر دو شاعر، با استفاده از زبـان شـعری و خلـق گفتمـان انتقادی ، یونـد ظریفـی بـین جهـا شـعر و واقعیـت برقـرار کـردهانـد و از رهگـذر آن در مـسیر آگاهی بخشی به ملت مبارز پیشگام بوده اند. همچنین ساختار زبانی و مفهـومی گفتمـانهـای شـکل گرفته در اشعار حاکی از این است که کسرایی و مطر در کنار تعهد به مبارزه و انتقـاد بـا اسـتفاده از استراتژی های زبانی و قدرت تاثیرگذاری آن، نظام گفتمان انتقـادی یکپارچـه ای را در برابـر سـطله استبداد خلق کرده اند. گفتمان غالب در اشعار کـسرایی بـا هـدف پیـروزی مبـازران، ارائـه راهکـار مقاومت و اعتراض و ترسیم افق های رهایی بنا شد است ؛ در مقابل گفتمان مسلط در اشعار احمـد مطر بیشتر به بازتاب تلخی هـای نظـام حکومـت بـا هـدف مـشروعیت زدایـی از سـلطه حاکمـان صورتبندی شدهاند.
In the field of critical literature، Siavash Kasraie and Ahmad Matar's poems can be comparatively analyzed in terms of their social background، poetic content and linguistic strategies. Applying A.van Dijk’s socio–cognitive model of discourses studies، this paper uses critical discourse analysis to identify discourses formed in the works of the poets and analyzes the ideologies and discourse-oriented linguistic mechanism of the poems. A comparative study of the poems shows that both poets، use poetic language and create a critical discourse to establish a delicate link between the world of poetry and the reality، and through this، they have been forerunners in the awakening of the revolutionary nation. The linguistic and conceptual structure of the discourses formed in poems indicate that beside commitment to fight and criticism، Kasraie and Matar have also maintained the literary commitment and the effectiveness of the poem and have used linguistic strategies to create a dominate and integrated critical discourse against dictatorship.
خلاصه ماشینی:
"همچنین ساختار زبانی و مفهـومی گفتمـانهـای شـکل گرفته در اشعار حاکی از این است که کسرایی و مطر در کنار تعهد به مبارزه و انتقـاد بـا اسـتفاده از استراتژی های زبانی و قدرت تأثیرگذاری آن، نظام گفتمان انتقـادی یکپارچـه ای را در برابـر سـطله استبداد خلق کرده اند.
و بعد از فارغ شدن از وظیه ف کشتن مـن نمـاز خواهـد خواند] در اشعار «طلب انتماء للعصر الحجری » [درخواست ارتباط با دوره حجر] و «واعظ السلطان» [سخنران حاکم ] شاعر از معناباختگی و افول ارزش های دینی در نزد حاکمـان عـرب حکایـت می کند که با دستاویز قرار دادن قرآن، امام جمعه و خطبه نماز ضمن انعکاس گستردگی سـلطه و نفوذ رژیم ، نشان ی م دهد ددمنشی حاکمان به حریم مقدسات نزی کشیده شده تا با این شـگرد و ظاهرسازی به گفتمان خود مشروعیت بخشند.
اگرچـه هر دو شاعر پایبند به عمل گرایی و خروج از نظام صرفا فکری و نظری در مبـارزهانـد ولـی بـا وجـود اشتراک در باورها، احمد مطر کمتر به ارائه اندی ه ش اسـتقامت و خلـق آرمـان پیـروزی و امیدسـازی در ذهن مخاطب پرداخته است ؛ او مردمش را به جنبش علیه حکام عـرب مـی خوانـد و فجـایع سـلاطین عرب را با هدف مشروعیت زدایی از حاکمیت آنان ترسیم مـی کنـد ولـی پایـانبنـدی محتـوایی اشـعار نمودار تسلیم در برابر شرایط حاکم است و تصویرسازی اندک و کمرنگی از افق های روشـن رهـایی و نجات در اشعارش مشهود است و گفتمان اشعارش در حد شعارهای آگاهی بخـش بـاقی مانـده اسـت ."