چکیده:
دورۀ ادبی را که همزمان با روزگار صفوی در ایران رواج داشت، عدهای دورة انحطاط ادبی میدانند و گروهی برخلاف آنان معتقدند این دوره از دورههای پویا و پررونق ادب فارسی است که علاوه بر تداوم سنتهای ادبی رایج در دورههای بعد، زمینۀ ظهور تجارب جدیدی فراهم آمد. در این مقاله، بیآنکه این دو دیدگاه ارزیابی شود، یکی از این تجربههای جدید به نام واقعهسرایی بررسی و تحلیل میشود. از شواهد و قرائن برمیآید که مبدع این خرده نوع ادبی، شاعری است به نام آقامحمد شیخا متخلص به مقبل اصفهانی (م. 1157 ق.) که از شاعران متعهد و معتقد شیعی بود. وی در ایام آشفته و ناامن اواخر عهد صفوی به تته و دکن پناه برد و دردستگاه نوابان و سخنوران آن دیار با اکرام و احترام روزگار را به سر برد. شیوة شاعری او در دورههای مختلف با اقبال بسیاری از شاعران مرثیهسرا روبهرو شد. مقبل در ساحت شعر فارسی سنتی بنیادی گذارد که امروز به «واقعه» شناخته میشود. واقعه را میتوان از فروع «مرثیه» به شمار آورد. در این مقاله، ساختار و ویژگیهای واقعه تببین میشود و نقش مقبل در شکلگیری و رواج این سنت ادبی بررسی و تحلیل میگردددورة ادبی را که همزمان با روزگار صفوی در ایران رواج داشت ، عده ای دورة انحطاط ادبی میدانند و گروهی برخلاف آنان معتقدند این دوره از دوره های پویـا و پررونـق ادب فارسی است که علاوه بر تداوم سنت های ادبـی رایـج در دوره هـای بعـد، زمینـۀ ظهـور تجارب جدیدی فراهم آمد. در این مقاله ، بیآنکه این دو دیدگاه ارزیـابی شـود، یکـی از این تجربه های جدید به نام واقعه سرایی بررسی و تحلیـل مـ شـود. از شـواهد و قـرائن برمیآید که مبدع این خرده نوع ادبی، شاعری است به نام آقامحمد شیخا مـتخلص بـه مقبل اصفهانی (م . ١١٥٧ ق .) که از شاعران متعهـد و معتقـد شـیعی بـود. وی در ایـام آشفته و ناامن اواخر عهد صفوی به تته و دکن پناه برد و دردستگاه نوابـان و سـخنوران آن دیار با اکرام و احترام روزگار را به سر برد. شیوة شاعری او در دوره هـای مختلـف بـا اقبال بسیاری از شاعران مرثیه سرا روبه رو شـد. مقبـل در سـاحت شـعر فارسـی سـنتی بنیادی گذارد که امروز به «واقعه » شناخته میشود. واقعه را میتوان از فـروع «مرثیـه » به شمار آورد. در این مقاله ، ساختار و ویژگیهای واقعه تببین میشود و نقش مقبـل در شکل گیری و رواج این سنت ادبی بررسی و تحلیل میگردد.
خلاصه ماشینی:
"برای تبیین ساختار واقعه ، به عنوان نمونه یکی از واقعات مقبل را با عنوان «واقعۀ طلب نمودن یزید پلید اهل بیت اطهار(ع )را» بررسی میکنیم : الف ) مقدمه : «محرم آمد و ماه از هـلال تیـغ کشـید، به خون سرور لب تشنگان حسین شـهید هلال نیست که بـر عقـدة سـپهر بـرین ، شکســت نــاخن تــدبیر ســاکنان زمــین سـپهر نیسـت کـه در دهـر آه ماتمیـان ، به سوی مبدأ فیـاض گشـته اسـت روان مجره نیست که بهر عـزای شـاه شـهید، کشیده خانۀ غـم بـر فلـک خـط تأکیـد نــه از ســتاره فروزنــده اســت چــرخ دژم شکوفه کرده ز گردون نهال محنت و غم ســـپهر از پـــی دوران مـــاتم شـــهدا، شده است سرخ و سیاه از شفق به صبح و مسا شفق کجاست که از کربلای شـاه مبـین فتــاده عکــس بــر آیینــۀ ســپهر بــرین » (همان : ١٩٩)."