چکیده:
بحث «عدالت » از مباحث بنیادین فلسفة سیاسی اسلامی اسـت و در ایـن میـان ، مقولـة ارزش و خاستگاه عدالت ، یکی از مباحث چالشی و بحث برانگیز بوده است . پرسش اصلی ایـن پژوهش این است که دیدگاه علامه طباطبایی در این زمینـه چیسـت ؟ علـی رغـم اختلافـات موجود در میان مفسرین کلام علامه ، این تحقیق نشان می دهد کـه سـخن علامـه در زمینـة ریشه داشتن اصل عدالت در خوی استخدام گری و سودجویی انسان ، ارزیابی ارزشی از سـوی ایشان نیست ؛ بلکه علامه در صدد است تا مقتضای طبیعت اولیه انسانها منهای دین و فطـرت را بیان کند. ازاین رو، معتقد است این طبیعت باید به وسیلة دین تربیت شود. بـا ایـن بیـان ، دیدگاههای شهید مطهری ، استاد مصباح یزدی و استاد جوادی آملی ، با دیدگاه علامـه قابـل جمع خواهند بود و تنها زاویة نگاه به مساله ، متفاوت است .
خلاصه ماشینی:
پرسش اصلی ایـن پژوهش این است که دیدگاه علامه طباطبایی در این زمینـه چیسـت ؟ علـی رغـم اختلافـات موجود در میان مفسرین کلام علامه ، این تحقیق نشان می دهد کـه سـخن علامـه در زمینـة ریشه داشتن اصل عدالت در خوی استخدام گری و سودجویی انسان ، ارزیابی ارزشی از سـوی ایشان نیست ؛ بلکه علامه در صدد است تا مقتضای طبیعت اولیه انسانها منهای دین و فطـرت را بیان کند.
در این میان و با توجه به نقش کلیدی مرحوم علامه طباطبایی و شاگردان برجستة ایشـان ؛ نظیر استاد شهید مطهری ، استاد مصباح یزدی و استاد جوادی آملی در احیـاء و بـازخوانی تفکر دینی و اسلامی در دهه های اخیر؛ خصوصا در حوزة فلسفة سیاسی و نیز بازتوضـیح و تشریح عدالت اجتماعی و سیاسی ، این نوشتار در تلاش است تا ارزش و خاستگاه ایـن اصل مهم سیاسی و اجتماعی را از منظر این بزرگواران ، بررسی نماید.
این مسأله نیز مورد انکار علامه نبوده و نیست ، اما استاد مطهری ، طبیعت و فطرت بشـر را غیر قابل انفکاک از هم می داند و در صورت تفکیک میان این دو، معتقـد اسـت کـه هیچ چیز دربارة بشر نمی توان گفت ، لکن علامه میان ایـن دو، قائـل بـه تفکیـک شـده است .
٨. استاد مصباح یزدی نیز در نقد خویش بر دیدگاه علامه ، بیشتر به «بایست »ها نظـر دارد، اما مرحوم علامه ، همانگونه که گفته شد به «هست »ها اشاره دارد؛ یعنی علامـه بـه تحلیل طبیعت انسانها می پردازد، اما بیان نمی دارد که این همان مطلوب ایده آل است که باید در پی آن بود.