چکیده:
جمهوری اسلامی ایران بر آن است که با اجرای برنامه های توسعه و رسیدن به اهداف چشم انداز بیست ساله تا سال ۱٤٠٤، جامعه ای مبتنی بر دانایی و کشوری توسعه یافته ایجاد کند. دستیابی به این امر مهم نیازمند مدیریت دانش در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی است . هدف از این تحقیق ، بررسی عوامل بنیادی مدیریت دانش در محیط های دانشگاهی بود. یکی از دانشگاه های دولتی تهران با جامعه آماری ٣۸٣ نفر اعضای هیئت علمی دانشگاه انتخاب شد که از این تعداد صد نفر در تحقیق مشارکت کردند. ابزار جمع آوری اطلاعات ، پرسش نامه محقق ساخته ، مشتمل بر ٤٩ گویه بسته پاسخ و ٣ گویه باز پاسخ بود. از تحلیل عاملی به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات و شناسایی ابعاد مدیریت دانش استفاده شد. بر اساس نتایج به دست آمده ، عوامل بنیادی مدیریت دانش در دانشگاه نمونه ، اشاعه دانش (آموزش )، تولید دانش (پژوهش )، به کارگیری دانش (خدمات اجتماعی) و ذخیرة دانش بودند.
خلاصه ماشینی:
"الگوی مدیریت دانش برای دانشگاه های ایران Dyer and Mcdonough افزون بر این ، همان طور که ساکسنا و کیدول (٢٠٠٠) به آن اشاره دارند، استفاده از مدیریت دانش در انجام فعالیت های پژوهشی مشترک بسیار مفید است ، زیرا به ایجاد روحیه رقابتی سالم به پژوهش های گروهی کمک میکند.
همانند این پژوهش ، ایران منش و کامرانی (۱٣۸٣) نیز در تحقیق خود از جمله موانع تولید دانش در دانشگاه ها را، کمبود منابع و ابزار تحقیق ، ناتوانی در انتشار نتایج تحقیقات احتمالی انجام شده و ترجمه و چاپ آخرین منابع علمی و درسی، کمبود بانک های اطلاعاتی علمی ملی و مجهز به آمار و اطلاعات مربوط به کشور، نبود ارتباط بین دانشگاه و مؤسسه های تحقیقاتی با سایر بخش های جامعه و بیگانگی دانشگاه ها با دانشگاه های دیگر داخلی و خارجی برشمرده اند.
در پژوهش حاضر ضعف حمایت مسئولان دانشگاه از ایده ها و افکار نو، فقدان ارتباطات متقابل و همکاری اعضای هیئت علمی برای انجام پژوهش مشترک، انجام پژوهش های بدون برنامه ، موازی و تکراری ، فقدان محیطی با نشاط برای تعاملات دانش میان جامعه دانشگاهی، بیتوجهی به استعدادهای فردی و پتانسیل های علمی استادان و نبود برنامه ریزی برای بهره برداری از این پتانسیل ها، سیاست های غلط آمارگرایی و اهمیت به کمیت به جای کیفیت در امر پژوهش ، سیاست مقاله محوری به جای دانش محوری ، وجود دیدگاه تجاری و رقابتی در تولید دانش به جای دیدگاه دانش جویانه یا حقیقت محور در امر تولید دانش و عدم تخصیص بودجه های پژوهشی با توجه به نیازها و امکانات هر رشته ، از جمله موانع تولید دانش در دانشگاه نمونه ، برشمرده شده است ."