چکیده:
موضوع جبر و اختیار انسان یکی از مهم ترین موضوعات در قلمرو تفسیر و فلسفه به شمار می رود که در گذر تاریخ، همچنان مورد پژوهش اندیشمندان بوده است. برخی از آنان انسان را موجودی مجبور پنداشته اند، ولی جمهور آنان بر دیدگاه اختیار انسان پافشاری دارند. آیات قرآن نیز به دو دسته تقسیم می پذیرند: دسته ای جبرنمایند و دسته ای دیگر به گونه ای روشن اختیار را ثابت می کنند. فیلسوفان برای اثبات دیدگاه اختیار، از ادله عدالت و حکمت الهی بهره گرفته اند. در این میان دیدگاه اختیار با چالش هایی روبه رو شده که بارزترین آنها مسائل مربوط به قضا و قدر و علم پیشین الهی به افعال اختیاری انسان است که برخی در برابر آنها با اظهار عجز از پاسخ و پذیرش ایراد، دیدگاه جبر را برگزیده اند. از سوی دیگر در گفتار مفسران و فیلسوفان پرشماری نیز این موضوعات به گونه ای صحیح تبیین یافته و سخن مخالفان در بوته نقد نهاده شده است. بدین ترتیب پایه های دیدگاه اختیار انسان استوار مانده و هرگونه غبار ایراد و اشکال از چهره این دیدگاه برطرف شده است.
خلاصه ماشینی:
"پاسخ به شبهه: اولا اختصاص دادن مورد این قاعده به علل و معالیل طبیعی (دیدگاه آیت الله خوئی) پذیرفتنی نیست؛ زیرا در ملاک و معیار این قاعده تفاوتی بین فاعل های طبیعی و ارادی وجود ندارد (سبحانی، 1418ق، ص 191)؛ یعنی چون قاعده از قواعد عقلی است، هرگز تخصیص در آن راه ندارد؛ ثانیا پذیرش این قاعده با پذیرش دیدگاه جبر تلازمی ندارد؛ زیرا مفاد این قاعده این است که علت تامه هر معلولی باید موجود باشد که با وجود آن، عقل عنوانی را انتزاع می کند که عبارت است از «وجوب»؛ اما در افعال اختیاری انسان، علت تامه جز با اراده انسان تحقق نمی یابد.
با این فرض چگونه می توان به جبری بودن فعل باور داشت؟ (همان، ج 11، ص 21)؛ پاسخ دوم: گرچه علم الهی سبب و مقتضی انجام فعل از سوی انسان است، سبب آن فعلی خواهد بود که با قدرت و اختیار انسان تحقق یافته باشد (صدرالمتألهین، 1981، ج 6، ص 385) و همین مقدار در اختیاری بودن فعل کافی است؛ زیرا فعل اختیاری آن است که مسبوق به اختیار باشد و لازم نیست این اختیار، خود مسبوق به اختیار باشد (سبزواری، بی تا، ج 6، ص 385).
حال اگر علم به آینده هیچ محذور فلسفی ای ندارد پس علم الهی بدان بی مانع خواهد بود؛ اما برای سازگار کردن آن با اختیار انسان باید چاره اندیشی شود که محققان عرصه فلسفه و کلام به گونه ای شایسته این کار را انجام داده اند؛ ج) تفسیر متناقض از اختیار: برخی از فیلسوفان مغرب زمین در پی ناتوانی از تبیین صواب سازگاری علم پیشین الهی با اختیار انسان، بر آن شده اند تا برای اختیار تفسیری ارائه دهند که ناسازگاری آن دو را سازگار سازند."