چکیده:
در این نوشتار نخست روایت ارزشمندی از امام کاظم× در رابطه با حجت های خداوند بر مردم بیان شده و محور بحث قرار گرفته است. سپس توضیح میدهد که روح پر فتوح اسلام شامل معارف عقلی (رکن درون ذاتی) و سفرای الهی (رکن برون ذاتی) است. در ادامه، ضمن نقد و بررسی دیدگاه قائلین به اصالت حس و تجربه، استدلال خواهد شد که اینان گرچه در ظاهر عقل را بی اعتبار دانستهاند؛ اما در نهایت نتوانستهاند خود را به طور کامل از قید ادراکات عقلی برهانند. همچنین فلسفهی بعثت سفیران الهی و جانشینی اوصیای آنان ـ که جبران نارسایی عقل انسان ها است ـ بر اساس عقل فهیم عدلی و شیعی و نقش آن در به کمال رساندن نوع انسانی بیان شده است. در پایان نتیجه خواهیم گرفت که همهی عقول، توانایی درک حقانیت حجت ظاهر را دارند و بدین لحاظ راه تعامل حجت ظاهر و باطن باز است و حجت ظاهر نه تنها موید عقل است بلکه راهگشای تقویت و تکمیل آن ها نیز میباشد.
خلاصه ماشینی:
(همان، ص19-20) در حدیث شریفی که به آن اشاره شد، به عقل به عنوان حجت باطن و به سفرای الهی و آسمانی به عنوان حجت ظاهر به این لحاظ، اطلاق حجت شده است که در صورت استفاده صحیح و روشمند، انسان را بر قلهی یقین مینشانند و احیانا او را از علم الیقین فراتر برده و به درجهی والای عین الیقین و یا حق الیقین که برترین درجات است، میرسانند.
علمای اسلام که عقل را به عنوان حجت باطن و رکن درون ذاتی پذیرفته و حجیت قطع را ذاتی شمردهاند، دربارهی قطع و قطاع دغدغه دارند و صد البته که نمیتوان به قطاع گفت که قطع او قطع نیست یا از درجهی اعتبار ساقط است؛ بلکه باید دربارهی منشأ قطع او تشکیک کرد؛ چرا که ممکن است او با پریدن کلاغ به حکمی یقین کرده باشد.
حجت باطن یا عقل نه تنها حامی سفرای الهی است بلکه خود نیز به ادراکات و شناخت هایی رسیده است که مقام انسان را بالا میبرد و جایگاهی به مراتب برتر از جایگاه حیوانات برای او قائل میشود.
حجت ظاهر نه تنها مؤید عقل است بلکه راهگشای تقویت و تکمیل آن است که این خود مقالهی دیگری میطلبد.
سرانجام میتوان بیان نمود که: حجت باطن یا عقل نه تنها حامی سفرای الهی است بلکه خود نیز به ادراکات و شناخت هایی رسیده است که مقام انسان را بالا میبرد و جایگاهی به مراتب برتر از جایگاه حیوانات برای او قائل میشود.