چکیده:
در مقالة حاضر، با استفاده از نظریة انسجام (Cohesion) متن هالیدی و حسن (1976م.) در زبانشناسی ساختگرا به تحلیل و بررسی کتاب نفثةالمصدور پرداخته شده است. بر اساس این نظریه، یکی از ویژگیهای متن، داشتن انسجام است. انسجام با عناصری در متن ایجاد میشود که این عناصر انسجام متن، به سه دستة «دستوری، واژگانی و پیوندی» تقسیم میشوند و در ارتباط میان جملهها و پارهگفتارها نقش دارند. در این گفتار، عناصر و شگردهای ایجاد انسجام، از متن نفثةالمصدور استخراج شد و با شاهد مثالهای مختلف مورد تحلیل قرار گرفت. پس از بررسی معلوم شد، با وجود اینکه متن کتاب نفثةالمصدور، ابعاد مختلفی از حوادث تاریخی، بحرانهای عظیم اجتماعی و مسائل عاطفی و تجربیات تلخ زندگی نویسنده را در بر دارد، متنی بسیار منسجم و یکپارچه است و تعدادی از عناصر و شگردهای منسجمکنندة متن، نقش مهمتری در ایجاد انسجام دارند. همچنین عناصر انسجام بر عمق معنایی، تأثیرگذاری و جذابیت متن میافزاید و موجب اقناع مخاطب میگردد. بدین ترتیب، متون مختلف نظم و نثر با توجه به زبان و محتوای خاص خود و نحوة بهکارگیری این عناصر، از یکدیگر متمایز میگردند و از نظر میزان انسجام، درجهبندی و ارزشگذاری میشوند.
خلاصه ماشینی:
"شهابالدین زیدری به هنگام شرح و توضیح حوادث تاریخی و ماجراهای واقعی، از عوامل انسجام پیوندی در متن استفاده کرده است: «القصه، از تنگنای این احوال که از شدت این اهوال، به جای عرق خون چکد از مسام، قرار و مقام بر خود حرام گردانید تا در سلک بندگی، انتظام یافت و در آن هفته به امور عظام که ارباب اقلام از امثال آن عاجز آیند، چون جمع لشکرهای اطراف که از گزاف، فرا سر آن نتوان رفت و مصالح دیگر که تفاصیل آن درازنایی دارد، قیام نمود و بعد از اجتماع جم غفیر و انضمام جمع کثیر، روی سوی دیار شام نهادند تا در رمضان به حدود اخلاط مقام افتاد» (همان: 26و نیز، ر.
نتیجهگیری با بررسی و واکاوی تحلیلهایی که بر متون مختلف صورت گرفته است، به این نتیجه میرسیم که این نظریه در حوزة بررسی سبکشناختی متون مختلف فارسی میتواند به مثابة ابزاری تحلیلی به کار آید و محقق سبکشناس را در کشف و شناخت این ابعاد یاری دهد: فضای کلی حاکم بر اثر، ساخت اندیشهای ذهن نویسنده و نوع رابطة او با مخاطب از طریق تبیین نظام فرایندی موجود در متن، ساختارهای زبانی به کار رفته در بندها و کلیت متن برای بیان مضمون و اندیشة مورد نظر نویسنده و بررسی عناصر توازی و تقابل در متن، نوع عناصر زمانی و وجهی و تأویلهای مترتب بر آن، میزان انسجام موجود در متن ادبی و شیوة مورد استفادة نویسنده در انسجامآفرینی که خود میتواند نوعی شاخصة سبکی برای شاعر به وجود آورد، شگردهای زبانی خاص کشف شده از سوی نویسنده، چه در حوزة واژگان و چه در حوزة نحو و سرانجام، حفظ میزان طراوت و تازگی آنها در کل متن یا تبدیل آنها به عناصر کلیشهای."