خلاصه ماشینی:
"طرح موضوع جهانی سازی با این عبارات ساده، بلافاصله موجب چند پرسش می شود: مثلا، چرا واقعیت اجتماعی جهانی به وجود آمد؟ زیرساخت های آن چیست؟ چگونه می توان از جهانی سازی تبیین فرهنگی ارائه داد; یعنی چگونه موضوعات و نظریات مهم بیانگر این واقعیت است که ما در موقعیت جهانی ساز زندگی می کنیم؟ اکنون به جنبه مهم دیگر جهانی سازی که در ماجرای شدیدا جنجالی سلمان رشدی بیان شد، می پردازم.
اما آنچه این نزاع هویت ها را تحت شرایط جهانی ساز اجتناب ناپذیر می سازد وجود ساختارهای اجتماعی قدرتمندی است که همه هویت های شخصی یا فرهنگی ـ گروهی را نادیده می گیرد یا دست کم، تغییر می دهد و بدین سان، تلاش هایی را که درصدد است در واکنش به چنین موقعیتی مسیر ارتباطی مجددی را بپیماید، خنثا می سازد.
به عکس، وقایعی شبیه ماجرای سلمان رشدی و در واقع، کل انقلاب ]اسلامی [ایران، نشان می دهد دین می تواند نیرویی مؤثر باشد; بدین معنا که دین در تفصیل و بسط جهانی سازی مؤثر است; یعنی حرف نهایی این است که نقش اسلام و مسلمانان را در جهان نظام جهانی تعیین کننده تر کنیم، نه اینکه جهانی سازی را تغییر دهیم.
([27]) به عبارت دیگر، ماجرای سلمان رشدی بیانگر این نکته است که جهانی سازی، نسبی سازی هویت های خاص و دین و کنار نهادن دین به مثابه یک شیوه ارتباط اجتماعی را با خود به همراه دارد.
برای اثبات این مطلب که در واقع الگوهای سابق مهمی را برای فهم جهانی سازی معاصر ارائه کرده اند، بنگرید به: Globalization: Social Theory and Global Cultaer, Robertson, Ronald, especially 129ff."