چکیده:
در اواخر سال 2010م تحولاتی در مناطق شمال افریقا و خاورمیانه روی داد که تأثیر بسیاری بر محیط بینالمللی نهاد. این تحولات در کشورهایی رخ داد که عموم مردم آنها مسلمان هستند و گرایشهای مذهبی دارند. پس از قیام مردم تونس و گسترش آن به کشورهای عربی و اسلامی دیگر، پدیده انقلابهای عربی و بیداری اسلامی همچون دومینو، نظامهای پادشاهی منطقه خاورمیانه را با مسائل جدی روبهرو کرد. نظامهای حاکم برای جلوگیری از گسترش ناآرامیها و نافرمانی مدنی شهروندان، شروع کردند به دادن برخی آزادیهای سیاسی، گسترش آزادی بیان، موضعگیریهای مردمی و مسائلی از این دست برای فریب استراتژیک شهروندان خود. افزون بر این، آنها بهویژه نظامهای پادشاهی و دیکتاتوریهای منطقه، میکوشیدند در مسیر انتقال آزاد اطلاعات، اختلال بهوجود آورند و یر رسانههای گروهی و ارتباطی سیطره یابند و اطلاعات مطلوب را از دسترس ملت دور کنند. در نقطه مقابل، ملتهای معترض بهوسیله رسانههای گروهی بینالمللی و اجتماعی از اوضاع یکدیگر آگاهی مییافتند و به نوعی اطلاعات را از طریق شبکههای اجتماعی مثل «فیسبوک»، «رایانامه (پستالکترونیک)» و باقی شبکههای مجازی ارتباطی ردوبدل میکردند. با توجه به اهمیت رسانهها در فرایند خیزش جوامع عربی، این انقلابهای عربی (بیداری اسلامی) را «انقلابهای تویتری یا فیسبوکی» نامیدهاند. در مقاله حاضر تلاش شده است سهم رسانه در تحولات چندی پیش خاورمیانه و موضعگیری رسانههای غربی علیه این انقلابهای مردمی بررسی شود. برای این منظور، از روش توصیفی ـ تحلیلی استفاده شده است.
خلاصه ماشینی:
طرح مسئله در عصر نوین، رسانهها و تکنولوژیهای نوین ارتباطی بر کشورهای عربی منطقه خاورمیانه تأثیر بسزایی گذاشتهاند، تا جایی که آلبرت حورانی در کتاب «تاریخ مردم عرب» نوشته است: «به باور مردم جهان عرب، دنیای آنها از زمان ابن خلدون تا کنون، دستخوش تغییر و چالش نشده و از دستبرد اندیشهها و حوادث مصون مانده، درحالیکه خود ابن خلدون نیز میدانست دنیا در حال دگرگونی است و شرایط هیچ ملتی به یک حال باقی نمیماند.
گفتنی است در جهان و بهویژه در جهان عرب، رسانهها هر دو کارکرد تجاری و در خدمت حاکمیت بودن را به خوبی در نظر دارند و بر اساس آن عمل میکنند (حاتمی، 1389، 72 ـ 73)؛ ازاینرو، سهم رسانهها در تحولات چندی پیش خاورمیانه بهقدری اهمیت دارد که نویسنده مقاله «نقش رسانهها در انقلاب لیبی» مدعی میشود: «از مهمترین جنبههای حرکتهای مردمی بیداری اسلامی در منطقه خاورمیانه، نقش رسانهها در جریان این حرکتها بود.
تسهیلات بسیار دیگری مانند رایانامه (پستالکترونیک)، اتاق گفتوگوی اینترنتی، گروههای الکترونیک، محفلهای اینترنتی و تابلوهای اعلانات مجازی نیز برخی از این امکانات هستند؛ برای مثال در انقلاب مصر، مردم از شبکههای اجتماعی بسیار استفاده کردند و تصویرها، دیدگاهها و فیلمهای خود را در صفحات «فیسبوک» (Face Book) منتشر نمودند.
البته باید توجه کرد که رسانههای اجتماعی نوین همچون توئیتر، فیسبوک، یوتیوب، «مای اسپیس» (My space) در تحولات خاورمیانه و شمال افریقا فقط جنبه ابزاری دارند و برخلاف نظر برخی مفسران، متغیری تبعی هستند و نمیتوان برای آنها نقش مستقل در نظر گرفت.
این سیر افزایش دسترسی به اطلاعات سبب شده است آمار استفاده از رسانههای اجتماعی و فناوریهای نوین ارتباطی در کشورهای جهان و بهویژه خاورمیانه و افریقا افزایش یابد (همانجا).