چکیده:
خداوند انسان را آفرید و از راههای متعدد حجتهایی را برای هدایت او ارائه فرمود تا او را در مسیر تکامل و وصول به مقام قرب الهی یاری رساند و به سعادت ابدی نائل گرداند. یکی از این حجتها قلب و رابطه خاص آن با خداست. این پژوهش با هدف تبیین چگونگی رابطه خدا بین انسان و قلبش که اصطلاحا حیلولت نام دارد؛ نگاشته شده است. سوال اصلی تحقیق این است که: آیا قلب انسان، مکانیزم و ساز و کار خاصی دارد که به وسیله آن از هدایت الهی برخوردار شود و در عین حال حجت الهی، بر وی تمام گردد؟ این نوشتار به روش کتابخانهای به تحلیل آیات قرآن کریم و روایات معصومین(ع) پرداخته و هدایت الهی از طریق افاضات قلبی و عوامل آن را مورد تحقیق و بررسی قرار میدهد. همچنین در نهایت توضیح داده میشود که، خداوند متعال با حائل شدن بین انسان و قلب او مانع میشود که قلب به باطل یقین پیدا کرده و از آن پیروی کند. از آنجا که ماهیت قلب کار باطل را نمی پسندد در نتیجه وجدان حقایق توسط قلب و مکانیزم حیلولت یکی از طرق هدایت الهی محسوب شده و باعث اتمام حجت بر انسان میشود.
خلاصه ماشینی:
سوال اصلی تحقیق این است که: آیا قلب انسان، مکانیزم و ساز و کار خاصی دارد که به وسیله آن از هدایت الهی برخوردار شود و در عین حال حجت الهی، بر وی تمام گردد؟ این نوشتار به روش کتابخانهای به تحلیل آیات قرآن کریم و روایات معصومین(ع) پرداخته و هدایت الهی از طریق افاضات قلبی و عوامل آن را مورد تحقیق و بررسی قرار میدهد.
از آنجا که ماهیت قلب کار باطل را نمی پسندد در نتیجه وجدان حقایق توسط قلب و مکانیزم حیلولت یکی از طرق هدایت الهی محسوب شده و باعث اتمام حجت بر انسان میشود.
همچنین باید توجه داشت که این امر تنها از طریق دلیل و برهان وتعلیم و تعلم میسر نمی شود چنانکه امام صادق(ع) فرمود: «دانش به کثرت تعلم نیست بلکه حقیقت دانش نوری است که خداوند در دل هر کس که بخواهد او را هدایت کند، قرار دهد.
(انعام/43، انفال/48،توبه/37،نحل/63،نمل/24) هنگامی که انسان از مسیر فطرت خارج میشود و بر خلاف مسیر حق قدم بر میدارد؛ از راه مستقیم منحرف میشود و دلش از حق به سوی باطل و از خیر به سوی شر و از سعادت به سوی شقاوت بر میگردد و هوای نفس را معبود خود میسازد در این حال حقایق عالم ملکوت از او پوشیده شده و معارف الهی راهی برای ورود به قلب ندارد.
انسان بی بهره از هدایت الهی در معرض القائات شیطانی و خواطر نفسانی و جهل و جهالتهای گوناگون قرار میگیرد به گونه ای که ممکن است باطل را حق بپندارد و در راه باطل جان خویش را نیز فدا کند اما این عاقبت شوم و معکوس نتیجه سوءانتخابهای قبلی خود اوست و نمیتوان آن را به خداوند رحمان و رحیم نسبت داد.