چکیده:
عبودیت گوهر اساسی دین است و همه معارف و احکام دینی برای تحقق عبودیت خدای سبحان است و غایت خلقت نیز چیزی جز عبودیت نیست . از طرف دیگر قوام وجود آدمی به عقل اوست و مخاطب خداوند و عامل اجرای اوامر و نواهی عقل است ، بنابراین تحقق عبودیت جز با واسطه عقل امکان ندارد . اما همانگونه که علم و ادراک در عالم هستی دارای درجات و مراتب است عبادت نیز دارای درجات و مراتب است . عبودیت تکوینی یا عبادت بالاضطرار همه عالم موجودات را شامل می شود و عبادت بالاختیار مختص موجودات خودآگاه است و مراتب ادراک با مراتب عبودیت تلازم دارد . و همانگونه که مرتبه ای ازعبودیت فعلیت دارد و باید مراتب دیگری از آن را به فعلیت رساند مرتبه ای از عقلانیت نیز در آدمی بالفعل است و باید مراتب کاملتر آن را کسب کرد.
خلاصه ماشینی:
ولي سؤال مهمي که به ذهن خطور مي کند اين است کـه آيـا پرسـتش وعبوديت امري عقلاني است و عقل آدمي همانگونه که در ساير حوزه هاي فعاليت خود هدفي جز حفظ ، بسط و تعالي زندگي را پي نمي گيرد در حوزة پرستش هم همين اهداف را جستجو مي کند؟ آيا عبوديت و پرسـتش صرفا پديده اي انساني است و يا مي توان گفت پرستش امري فراتراز حـوزه زنـدگي آدمـي اسـت ؟ مـا در ايـن نوشتار در صدد نشان دادن اين معنا هستيم که برمبناي معارف اسلامي ، عبوديت مقولـه اي عـام اسـت و مراتـب مختلفي از عبوديت وجود دارد و اين عبوديـت ناشـي از سـاختار عـالم موجـودات و روابـط ميـان آن هاسـت و عبوديت در انسان ويژگي هاي خاصي دارد که آن را از ساير اشکال عبوديت متمايز مي سـازد.
(221 عبادت به عنوان غرض خلقت قرآن کريم به صراحت هدف از خلقت موجودات را عبوديت مي داند و اين هدف را مختص خداي سبحان مي داند ، چنانکه مي فرمايد: «ما خلقت الجنّ و الانس اّلا ليعبدون » (الذاريات ، ٥٦ ) بنابراين غايت خلقت به رابطۀ مخلوقات با خالق برمي گردد، به عبارت ديگر خـداي سـبحان مخلوقـات را پديـد آورد تا با او نسبتي داشته باشند و چون خداي سبحان از هر نقص و حاجتي مبراست خلقت نه از وي رفـع نقـص مي کند و نه بر کمال وي مي افزايد ، اما فاعل حکيم کار عبث نمي کند پس نتيجـه مـي گيـريم خـداي سـبحان غرضي دارد اما غرض وي ذات خودش است نه چيزي که خارج از ذات وي باشد و فعلي که خداوند انجام مي دهد داراي سود و غرضي است ولي اين فايده به فعل وي مي رسد و نه به خداوند (نک : طباطبايي، الميزان ، ١٨.