چکیده:
علم کلام عهدهدار تبیین آموزههای دین اسلام است و در مقابل پرسشها و انتقادهای
پیروان دیگر ادیان، از این آموزهها دفاع میکند. کلام جزو اولین علوم اسلامی است
که در میان مسلمانان پیدا شد و با همت بزرگان و دانشمندان برجستة اسلامی گسترش یافت
و جامعة علمی تمدن اسلامی را تغذیه کرد.
با آنکه مسائل علم کلام از زمان آغاز دعوت اسلام مطرح شده بود، فرقهها و مکاتب
کلامی پس از وفات پیامبر اسلام? نمود یافتند و هر کدام در اثبات عقاید خود تألیفاتی
نگاشته، به ردیه نویسی رویآوردند. اینکه این گروهها کی و کجا و چگونه پدید
آمدند؛ چه اهدافی را دنبال میکردند؛ و در مباحث کلامی چه روشی داشتند، پرسشهایی
هستند که این مقاله به اختصار به آنها پاسخ میدهد، و در ضمن این پاسخها، خلاصهای
از سرگذشت علم کلام در دورههای مختلف تاریخی را ارائه میکند.
خلاصه ماشینی:
"یا بنا به اهمیت یافتن برخی مسائل کلامی در زمانی خاص، به دورههای مختلف تقسیم کرد؛ لکن چون روش معمول در مباحث تاریخی، به خصوص تاریخ اسلام، تعیین دوره بر اساس حوادث سیاسی بوده و هست و ذهنها با این تقسیمبندیها انس دارند در این مقاله خواهیم کوشید تا حوادث سیاسی ـ اجتماعی، مبنای تقسیم مراحل تاریخی سیر علم کلام در جوامع اسلامی قرار گیرد.
در بیان علل پیدایش مسائل کلامی و ریشههای آن باید گفت ظهور دین اسلام در دنیایی که ادیان و مذاهب و نحلههای گوناگون فکری در آن رواج داشت، تنشها و پرسشهای جدیدی را از سوی دو گروه مطرح ساخت: گروه اول پیروان ادیان و مذاهب غیر اسلامی بودند که با ظهور اسلام خود را در مقابل عقاید و تفکرات جدید می دیدند و میفهمیدند که این عقاید، اساس هستی ادیان آنان را به چالش میکشد.
این گروه که از مرکز قدرت اسلامی یعنی مدینه دور بودند و اصل نبوت پیامبر را نیز انکار کرده بودند، از جرگة مسلمانان خارج شده، در تاریخ به «اهل رده» یا «مرتدین» معروف شدند (ر.
نکتة مهم در بررسی سیر علم کلام در عصر مغول، تثبیت فرقهها و مکاتب کلامی موجود و فاصله گرفتن اشاعره از اهل حدیث است؛ زیرا متکلمان اشعری حوزه شیراز با پاسداشت میراث فخر رازی و با پیروی از خواجه نصیر، عقلگراتر شدند، ولی اهل حدیث به دلیل ظهور ابن تیمیه و سازمانیابی تازه سلفیه، نهتنها به مخالفت خود با علوم عقلی و کلام ادامه دادند (ر."