چکیده:
اهمیت روششناسی علم کلام از آن روست که اختلاف روشها در گذر تاریخ، سبب پیدایی
عقاید گوناگون و بعضا انحرافی شده است.
در این نوشتار با اشارهای اجمالی به تاریخچة بحث، از جدلی بودن روشهای علم کلام
در دوران نخستین و چگونگی کاربرد آن در کلام و برهانی بودن کلام شیعی سخن به میان
آمده است.
همچنین علل پیدایش ر وشهای کلامی و سه رویکرد بروندینی، دروندینی و جمع آن دو در
روش علم کلام بیان گردیده است. نیز به اختصار مکاتب کلامی اهلحدیث، معتزله و
اشاعره نقد و بررسی و ویژگیهای مکتب کلامی شیعه برشمرده شده است و در پایان،
عقاید هر مکتب در باب صفات خداوند ذیل عنوان دیدگاه معطله، مشبهه و دیدگاه بین
تشبیه و تعطیل مطرح گردیده است.
خلاصه ماشینی:
"به گفته شهید مطهری، مهمترین اصل متعارفی که متکلمان، به ویژه معتزله، به کار میبرند «حسن و قبح» است؛ با این تفاوت که معتزله حسن و قبح را عقلی، و اشاعره شرعی میدانند؛ معتزله یک سلسله اصول و قواعد، مانند «قاعدة لطف» و «وجوب اصلح» و بسیاری مطالب دیگر را بر این اصل مترتب کردهاند، ولی فلاسفه اصل حسن و قبح را یک اصل اعتباری و بشری میدانند، از قبیل مقبولات و معقولات عملی، که در منطق مطرح است و تنها در «جدل» قابل استفاده است، نه در «برهان».
نقد و بررسی در رویکردی دینپژوهانه میتوان گفت که اولا اهل حدیث در کاربرد معیار عمل به ظواهر، به اصول خود نیز پایبند نیستند؛ زیرا آیات فراوانی وجود دارد که بر آن است خدا مثل و مانندی ندارد؛ آیاتی همچون لیس کمثله شیء (شوری،11).
همچنین به نظر او درک برخی از اصول اساسی دین، نظیر ایمان به عالم غیب فراتر از درک عقل است و استدلال عقلی در این دست امور رهگشا نیست (کربن، تاریخ فلسفة اسلامی،158).
تعقل و تفکر شیعی نهتنها با تفکر حنبلی، که از اساس منکر به کار بردن استدلال در عقاید مذهبی بود، و با تفکر اشعری، که اصالت را از عقل میگرفت و آن را تابع ظواهر الفاظ میکرد، مخالف و مغایر است، با تفکر معتزلی نیز با همة عقلگرایی آن مخالف است؛ زیرا تفکر معتزلی هرچند عقلی است، ولی جدلی است نه برهانی."