چکیده:
یکی از انواع ادبی در حوزه متون دینی، به ویژه کتب مقدس، ادبیات آپوکالیپتیک[1]
است. آپوکالیپس[2] به نوعی مکاشفه پیشگویانه اطلاق میشود که مکاشف با توجه به
فرهنگ غالب جامعه و باورهای خویش، حوادث آینده و گذشته را با ابزارهای مختلف، رؤیت
و در قالب هنر و ادب و با زبان رمزی و سمبلیک بیان میکند. نمونه بارز این نوع در
کتاب مقدس، «مکاشفه یوحنا» و در ادبیات جهانی مکاشفههای نوسترآداموس و در ادبیات
فارسی برخی از اشعار شاه نعمتالله ولی است. این مسئله در هر دوره از تاریخ هنر و
ادب، به ویژه در ادبیات معاصر فارسی نیز جریان داشته است. در این مقاله ضمن نقد و
تحلیل این نوع ادبی در گذشته و عوامل پیدایش آن، هشت کتاب سپهری، از این دیدگاه
بررسی و بارزترین تجلیات مکاشفههای پیشگویانه در چند زمینه نظیر رؤیا، تفأل و
تطیر و... بررسی و تحلیل میشود. نکته مهم این است که سهراب در هشت کتاب علاوه بر
معنی نخستین مکاشفه به معنی ثانویه آن یعنی آپوکالیپس نیز نظر دارد و بیش از آنکه
به خود پیشگویی و حوادث مربوط به آخرالزمان بپردازد، بیشتر به ابزارهای تجلی آن
عنایت دارد.
Apocalyptic literature is one of the genre in the area of Sacred Books and religious-faith texts. Apocalyptic literature foresee past and future events by tools of various types based on the culture dominating the society and its opinions and express it in form of art، literature and by codified and symbolic language. Top and complete type of this، exists in Hannah Sacred Book، Nostrdamous universal apocalyptic and Farsi Shah Nemat-U Allah Vali literature. (Divan Ashaar، 1373:228). This issue have been circulated in any period of art and literature specially in Farsi contemporary literature. Among these we can mention Sohrab Sepehri’s، Forokh Farrokhzad and the likes ones poetries. This article tries to criticize and analyze its type of literature in the past and its origins and then criticize Sepehri’s Hasht Ketan from this view point and analyze the apocalyptic singled out in the ten areas such as dream and the likes. The major points is that pointing the first apocalyptic (poetic revelation and apocalyptic)، Sohrab points to its second meaning namely apocalyptic while pointing the manifestation related tools proior to deal with the prediction itself and the event concerning the Last Time.
خلاصه ماشینی:
آپوکالیپس[2] به نوعی مکاشفه پیشگویانه اطلاق میشود که مکاشف با توجه به فرهنگ غالب جامعه و باورهای خویش، حوادث آینده و گذشته را با ابزارهای مختلف، رؤیت و در قالب هنر و ادب و با زبان رمزی و سمبلیک بیان میکند.
نکته مهم این است که سهراب در هشت کتاب علاوه بر معنی نخستین مکاشفه به معنی ثانویه آن یعنی آپوکالیپس نیز نظر دارد و بیش از آنکه به خود پیشگویی و حوادث مربوط به آخرالزمان بپردازد، بیشتر به ابزارهای تجلی آن عنایت دارد.
بر این اساس آپوکالیپس در غرب به کتابها و مجموعه پیشگوییها و ادبیات مکاشفهای به نوعی اطلاق میشود که نویسندگان آن در حالت کشف و شهود، وقایع و حوادث عالم اعم از وقایع گذشته یا آینده را در آثار خویش ثبت و ضبط کردهاند.
در این بستر و کارکرد واژه مکاشفه ـ در حوزه کتاب مقدس ـ با برخی از واژگان در محور همنشینی ارتباط تنگاتنگی دارد که عمدهترین آن واژگان Millennium) ـ Eschatology ـ Armagaddon ـ Apocrypha ( است (ر.
ک. همان، 335) شاعر در این سیر به مرز عوالم ناشناخته، به مرحلهای میرسد که تمام کتب اهل کتاب را در درون خویش میبیند: «قرآن بالای سرم بالش من انجیل بستر من تورات و زبر/ پوشم اوستا میبینم خواب/ بودایی در نیلوفر آب» (سپهری، 1374: 237) سهراب تا این مراحل که در طول مکاشفههای عرفانی سیر میکند به مرزهای مکاشفههای آپوکالیپتیکی نیز وارد شده و از آینده و گذشته خبر میدهد.