چکیده:
هدف این مقاله بررسی تأثیر انقلاب اسلامی بر ماهیت گفتمان نوجهانسومگرایی در سیاست خارجی ایران است. توجه فزاینده قدرتهای نوظهور در دو دهه اخیر به توسعه روابط با کشورهای جهانسوم بر مدارهای عمدتا اقتصادی این سؤال را ایجاد کرده است که شکلگیری و بسط گفتمان نوجهانسومگرایی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با محوریت توسعه روابط با برخی کشورهای افریقایی و امریکای لاتین تحت تأثیر چه عاملی بوده است؟ از دید این مقاله، تکوین و اشاعه این گفتمان در سیاست خارجی ایران در دوران بعد از انقلاب اسلامی چندان متأثر از مؤلفههای مادی و اقتصادی ذکر شده نیست، بلکه جایگیری گفتمان نوجهانسومگرایی در سیاست خارجی ایران غالبا تحت تأثیر ویژگیهای ماهوی و نهادی انقلاب اسلامی بوده و از این جهت غالبا بعد معنایی، ارزشی و سیاسی داشته است. در حالیکه اتخاذ این رویکرد از جانب دیگر قدرتها همزمان متأثر از سطوح داخلی و بینالمللی بوده در مورد ایران سطح داخلی به مراتب تأثیرگذارتر بوده است. بررسی ریشههای جهتگیری سیاست خارجی کشورها با اتکا به رویکردی نظری، واکاوی مفهوم و مصادیق عملی گفتمان نوجهانسومگرایی در نظام بینالملل با هدف ایجاد رویکردی مقایسهای و در نهایت تمرکز بر انقلاب اسلامی و تأثیر آن بر شکلگیری این گفتمان در سیاست خارجی ایران مهمترین محورهای مقاله برای ارزیابی فرضیه است.
خلاصه ماشینی:
"بررسی این سه نمونه از تقویت گفتمان نوجهان سوم گرایی در سیاست خارجی کشورها و نظام بین المللی به خصوص در دهه آغازین هزاره جدید نشان میدهد که اگرچه هر سه مورد به ویژه چین و هند درگذشته نیز دارای نگاه جهان سوم گرایانه بوده اند اما در طول زمان این رویکرد بعد مادیگرایانه گرفته و عمدتا با اتکا به نیازهای اقتصادی داخلی و ضرورت حضور قدرتمند در رقابت بین المللی برای کسب سرمایه ، بازار و متنوع سازی منابع انرژی بوده است .
به بیانی دیگر، بررسی تجربه عینی و تاریخی جهان سوم گرایی در این زمان حاکی از آن است که مؤلفه های موجود در سطح منطقه ای و بین المللی - آن گونه که در مورد دیگر قدرت های نوظهور بررسی شد- تأثیرگذار نبوده و به همین جهت باید به سطح ملی توجه کرد که از منظر این نوشتار این سطح و تأثیر آن در تقویت گفتمان نوجهان سوم گرایی در سیاست خارجی ایران به شدت متأثر از انقلاب اسلامی و پیامدهای نهادی و معنایی آن است .
در بررسی ریشه های این تحول در عرصه بین المللی و سیاست خارجی ایران یافته های این پژوهش نشان میدهد که درحالیکه توجه قدرت های نوظهوری همچون چین ، هند یا ترکیه به توسعه مناسبات با کشورهای جهان سوم متأثر از نیازهای داخلی و شرایط ناشی از جهانیشدن بوده توجه سیاست خارجی ایران عمدتا معطوف به امور سیاسی با ماهیتی معناگرایانه بوده و این مهم تحت تأثیر انقلاب اسلامی و تأثیرات اساسا ساختاری آن در سطح ملی کشور است ."