خلاصه ماشینی:
"نظام بازار قاعده «این در عوض آن» را میآورد و میگذارد وسط؛ یعنی شما اگر این جنس را میخواهید در عوضش باید آن کالا را بدهید؛ به عبارت دیگر سقف مطالبات هر فرد را در قبال ارائه چیزی با ارزش به مکان بازار، محدود میکند به کل پولی که به دست آورده است.
پلانی بنا به درکی که من از تجربه تاریخ اقتصادی دارم بهدرستی میگوید که نظام بازار آزاد، یک اوتوپیا و یک آرمانشهر محض است، نه به معنای منفی کلمه، بلکه صرفا به این معنی که امکان تحقق ندارد و اگر تحقق پیدا بکند برای مدت مدیدی نمیتواند استمرار داشته باشد، مگر به قیمت نابودی بنیان طبیعی و انسانی جامعه؛ انسان را جسما نابود میکند (اشاره به نیروی کار) و محیط پیرامون آن را به یک برهوت بدل میکند (اشاره به فجایع زیست –محیطی).
من فکر میکنم که این واژه نظام بازار طراحیشده است و یا میتواند برای کمرنگکردن واژه نظام سرمایهداری استفاده شود، چرا؟ برای اینکه وقتی میگوییم نظام بازار، اگر به این ظرافتش توجه نکنیم که مراد ما نهاد است، بلافاصله ذهن ما میرود به سمت همین نظام اقتصاد آمریکا، انگلستان،اروپای غربی، ژاپن و ...
آن وقت نظام سرمایهداری دیگر پدیدهی تاریخی نیست؛ چرا که بازار پدیدهی تاریخی نیست؛ از زمانی که تمدنی برای انسان تعریف شده است، بازاری بوده است؛ چون انسان، اجتماعی است و در هر رابطهی اجتماعی، مبادله، اولین چیزی است که به صورت طبیعی وجود دارد؛ مثل نفسکشیدن برای انسان."