چکیده:
مقاله پیش رو تلاش می کند تا جنبشها و احزاب قوم عرب در استان خوزستان را به عنوان یکی از اقوام کهن ایرانی مـورد کالبـد شکافی قرار دهد. این جنبش ها از لحاظ تعداد کمی جمعیت ، پتانسیل جغرافیایی و ژئوپولتیکی ، مـذهب تـشیع و مرزنـشین بـودن از شرایط ویژه ای برخوردار است . همزیستی و احساس تفاهم با کشورهای همجوار از منظر وابستگی و تعلـق اقتـضاء مـی نمایـد تـا راهکارهای علمی مناسب جهت پرهیز از بروز تنش و بحران حاکمیت ملی در منطقه ارائه و تبیین شود که چنین کار ویژه ای را مقاله حاضر پوشش می دهد.
خلاصه ماشینی:
"(موسـسه مطالعـات و پژوهـشهای سیاسـی ، ١٣٦٨: ٤١) و یـا خلق الساعه بودن ظهورشان مانند « چریکهای فدایی خلق » که به رغم تمایلات کمونیستی ، نیروهای اصلی شان در سـازمان آزادی بخش فلسطین تعلیم دیده بودند و از اسفند ١٣٥٧ شروع به دایر کردن شعبات خود در خوزستان در شهرهای اهـواز و آبادان نمودند (دانشجویان مسلمان ، ١٣٦٧: ج٣-٢٧٥) و یا جنبش ناسیونالیست عرب که تمایلات دست راسـتی داشـته و مورد حمایت دولت عراق و رژیم های محافظه کار مدافع افکار پان عربیسم بود.
(امیر احمدی ، ١٣٧٧: ٢٣٢) خواسته ها و اهداف مشترکی همچون خود مختاری خوزستان و استقلال خلق عرب را مطـرح مـی کردنـد و اکثـرا بـه شیوه های یکسانی از قبیل بمب گذاری در سطح استان و ایجاد رعب و وحشت در میان مردم دست می یازیدند.
(فصلنامه نگاه ، ش ١٦-١٥- ١٣٨٠ : ١١٢)پشتیبانی وسیع نظامی و تبلیغاتی عـراق از پدیده خلق عرب در همان زمان موضوع غیر قابل انکاری بود که تردیدی در مورد نتایج اقدامات این گروه به ظاهر خود مختار طلب بر جای نمی گذاشت ضمن آنکه مدارک نشانگر دخالت ها و حمایت های کویت ، لیبی و برخی از سـازمانهای فلسطینی از این حرکت است .
دادسرای اهواز این حزب را عامل تحریک اعراب خوزستان دانست که با دامن زدن به مطالبات قـومی باعـث ایجـاد تنش و درگیری در سطح استان شده است ، بنابراین آن را غیر قانونی و در مقابل نام جمهوری اسلامی ایران دانست ."