چکیده:
در حوزه های معرفت شناسی مفاهیم اغلب متفاوت به کار گرفته می شوند لذا علیرغم داشتن ساختار و قلمروموضوعی همسان، بار مفهومی آن ها دردیدگاه های گوناگون یکسان نیست. تعادل ژئومورفولوژیک از جمله ی این مفاهیمهم در دیدگاه تکاملی دیویس و هم درحوزة معرفت شناسی سیستمی ( رامشت ، 1381 ، ص 77 ) و « تعادل » است. مفهومهم در مفاهیم و تفسیر آیات قرآن در مورد پدیده های سطح زمین به کار گرفته شده است،نظریۀ دیویس در مورد تعادلاشکال زمین در زمان های طولانی تر یا رو به تکامل می باشند یا به تدریج » : اشکال ژئومورفولوژیک چنین بیان می کند کهتحلیل می روند، به عبارتی نظر به تغییر پیشرونده و برگشت ناپذیر دارند به طوری که این مفهوم ریشه در پیشینه سازیآنتروپی و پس خورند مثبت دارد . ولی بدون تردید آنچه از مفهوم تعادل در دیدگاه دیویس مورد نظر است با آنچه دردیدگاه سیستمی و مفاهیم آیات قرآن (سوره نمل، آیۀ 88 ، سوره شمس، آیۀ 6، سوره معارج، آیه 9، سوره القارعه، آیه 5و آیات دیگر) که مبین تحول، نظم، تداوم و تعادل در پدیده ها می باشد، مغایرت دارد. ولی با دیدگاه گیلبرت، کهپیدایش شکل و فرآیند را می توان به مکانیسم های پس خورند منفی مربوط دانست، که در آن، فرآیندها با شدت هایمختلف در معرض تغییر و نوسان قرار دارند و موجب می شوند تا اشکال سطحی زمین، متناسب با شدت نوسان، شکلخود را تغییر دهند. لذا اشکال زمین به وضعیتی (وضعیت درجه بندی شده) وابسته اندکه در آن اشکال زمین در زمانیکوتاه ترحول حالت یکنواخت نوسان می کنند، انطباق دارد. در این مقاله تلاش شده است، با استفاده ازروش توصیفی-تحلیلی و بر پایه مطالعات کتابخانه ای، مغایرات و انطباق مفاهیم تحلیل شود. دست آورد آن کمک خواهد کرد که بارویارویی با برداشت ها و دیدگاه های مختلف درمورد تعادل درژئومورفولوژی، درک واقعی تری از مفاهیم بدست آید؛ وهمچنین توجه به اهمیت بار مفهومی وتفاوت آن(تعادل) در دیدگاه های مختلف تاکید کند .
خلاصه ماشینی:
"مفهوم« تعادل» هم در دیدگاه تکاملی دیویس و هم درحوزة معرفت شناسی سیستمی ( رامشت ،١٣٨١، ص ٧٧) و هم در مفاهیم و تفسیر آیات قرآن در مورد پدیدههای سطح زمین به کار گرفته شدهاست ،نظریۀ دیویس در مورد تعادل اشکال ژئومورفولوژیک چنین بیان میکند که : «اشکال زمین در زمان های طولانیتر یا رو به تکامل میباشند یا به تدریج تحلیل میروند، به عبارتی نظر به تغییر پیشرونده و برگشت ناپذیر دارند به طوری که این مفهوم ریشه در پیشینه سازی آنتروپی و پس خورند مثبت دارد .
با توجه به مفاهیم آیات ذکرشده در متن مقاله (سوره نمل آیۀ ٨٨، سوره معارج آیه ٩، سورة تکویرآیۀ٣وسورة القارعه ،آیۀ٥ وآیات دیگری راکه در این زمینه بیان شدهاند) که وضعیت کوهها ،زمین و سایر پدیدههای سطح زمین را از نظرحرکت و تغییر و تحولات دیگر بیان میدارد، به این نکته اشاره دارد که این تغییر وتحولات اولأ،دارای تداوم وتحول بدون نوسانات انرژی هستند دوم: حرکت آنها از نظر زمانی دارای تعادل و هماهنگی خاص سیستم نظام هستی میباشد؛ که در این زمینه میتوان گفت نظر دیویس با مفاهیم آیات قرآن مغایرت دارد.
زمانی که چگونگی تشکیل ابرها و اثرات آن به صورت باران و زنده کردن حیات و یا ایجاد اشکال مختلف در سطح زمین به صورت یک سیستم منظم (ورودی وخروجی)نشان میدهد؛ بیان کنندهی این مطالب است که اولا، هرکدام از این پدیدهها حد و اندازه و یا به مقدار معین مشخص شده است ، نکته دوم اینکه ، این پدیدهها با یکدیگر درتعامل و تاثیر و تأثرند وبرای مفید واقع شدن این تعامل حفظ تعادل و توازن در بین آنها ضروری میباشد، لذا خداوند متعال، حد متناسب (اندازه وحساب) را در رابطه با پدیدههای عالم هستی مورد توجه قرار داده است ."