چکیده:
نــوروز، جــشنی باســتانی و ایرانــی اســت کــه همــه ســاله در روز اول بهــار آن را جــشن مــی گیــریم . نـوروز، همچنـین نمـادی اسـت از بیـداری طبیعـت از خـواب زمـستانی و مرگـی کـه بـه رسـتاخیز و زنــدگی منتهــی مــی شــود و بــه همــین مناســبت جــشن مربــوط بــه فروهرهــا نیــز بــوده اســت . افـسانه هـای ایرانـی ، پیـدایش نـوروز را بـه دوران «جمـشید پیـشدادی» نـسبت مـی دهنـد و مـی گوینـد: چـون جمـشید بـه پادشـاهی رسـید، دیـن را تجدیـد کـرد و ایـن کـار در روز «نـوروز» انجـام شـد کـه اکنون هر ساله این جشن بزرگ توسط ایرانیان گرامی داشته و برگزار می شود. جـشن نـوروز از اعتــدال بهـاری آغـاز مــی شـود. در دانـش ســتاره شناسـی ، اعتـدال بهــاری یا اعتدال ربیعـی در نـیم کـرة شـمالی زمـین بـه لحظـه ای گفتـه مـی شـود کـه خورشـید از صـفحة استوایی زمـین مـی گـذرد و بـه سـوی شـمال آسـمان مـی رود. ایـن لحظـه ، لحظـة اول بـرج حمـل
خلاصه ماشینی:
"فردوسی توسی هم در شاهنامه در این باره می گوید: سر سال نــو هـرمز فـــــرودین بـرآسـوده از رنــج ، روی زمـــین به جمشید بر، گوهــــر افشاندند مر آن روز را روز نـــو خـواندند بزرگـان بـه شادی بیـــــاراستند می و رود و رامشگـران خواستند چنین جشن فرخ از آن روزگــار بمــانده از آن خسروان یادگـــار (فردوسی ، ١٩٦٦م: ٤٨) نوروز در پیش از اسلام بـــه طـــور کلـــی از مراســـم نـــوروز در دربـــار شاهنـــشاهان هخامنـــشی و اشـــکانی اطلاعــات دقیقــی در دســت نیــست ؛ امــا بــرعکس ، از دوره ساســانی اطلاعــات گــران- بهایی موجود است که به نمونه هایی از آن ها اشاره می شود: «در بامــداد نــوروز، شاهنــشاه جامــه ای کــه معمــولا از بــرد یمــانی بــود بــر تــن مــی کــرد و زینــت بــر خــود اســتوار مــی فرمــود و بــه تنهــایی در دربــار حاضــر مــی شــد و شخـصی کـه قـدم او را نیـک مـی گرفتنـد، بـر شـاه داخـل مـی شـد» (نـوروز نامـه ، ١٣٨٠: .
بیــست و پــنج روز پــیش از نــوروز در صــحن کــاخ، دوازده ســتون از خــشت خــام بــر پــا مــی شــد و بــر روی هــر ســتون گنــدم، جــو، بــرنج ، بــاقلی ، کاچیلــه ، ارزن، ذرت، لوبیـا، نخـود، کنجـد، مـاش مـی کاشـتند و میمنـت را در مجلـس مـی پراکندنـد و تـا روز مهــر در مــاه فــروردین (١٦ فــروردین ) آن را جمــع نمــی کردنــد- چنــان کــه اکنــون هــم در ایــران در کاشــتن ســبزی هــای مختلــف در عیــد و چیــدن آن در روز ســیزدهم نــوروز معمول اسـت – ایـن حبوبـات را بـه تفـأل مـی کاشـتند و گمـان مـی کردنـد کـه هـر یـک از آن هــا کــه نیکــوتر و بــارورتر شــد، محــصولش در آن ســال فــراوان تــر خواهــد بــود و شاهنــشاه بــه نظــر کــردن در جــو بــه ویــژه تبــرک مــی جــست (برهــان قــاطع بــه نقــل از المحاسن و الاضداد جاحظ ، ١٣٦٢: ٣٤)."