خلاصه ماشینی:
"اما باید متذکر شویم که در ذیل عنوان «فلسفه تاریخ » مشربها و دیدگاههای متفاوتی نیز وجود دارد که از نظر گرایش غالب بر آنها، به یک تقسیم بندی رایج در این زمینه اشاره میکنیم : امروزه مشربها و گرایشهای گوناگونی را در حوزه فلسفه تاریخ ، بمثابه انحاء تبیین تاریخی از یکدیگر متمایز میسازند که مهمترین آنها مشرب ذات نگر١ یا نظری ٢ در مقابل مشرب انتقادی ٣ یا تحلیلی ٤ است .
غلبه نگاه شرق شناسی در بسیاری از مجموعه های کنونی تاریخ فلسفه رسوخ کرده است ، تا آنجا که در برخی موارد، تجربه یونانی و غربی در مقولاتی چون فرهنگ ، آزادی ، مدنیت و حتی تفکر نظری ، تجربه یی واحد و غیرقابل تکرار تلقی شده است : اکنون میتوانیم ویژگی سیرت یونانیان را که مایه اختلاف آنان با اقوام شرقی است ، با بیانی قاطعتر وصف کنیم .
٣ اکنون میتوان قضاوت کرد که در کدامیک از آثار رایج در زمینه تاریخ فلسفه به این معنا بتفصیل پرداخته شده و حتی در ذیل بخشهای مربوط به فلسفه یونان و سنت ارسطویی مورد توجه قرار گرفته است ؟ این عدم التفات به میراث مشرق زمین از سر اتفاق و سهل انگاری نیست ؛ زیرا محققانی که با آثار و نوشته های آنان آشنا هستیم ، همگی یا اکثر آنها از زمره پژوهشگران متبحر و دقیق حوزه فرهنگ و فلسفه اند و جزئیات و دقایق تاریخی را مورد توجه قرار داده اند."