چکیده:
این پژوهش پسوند «-گر» زبان فارسی را از نظر ساختواژی و معنایی بر پایه داده هایی از دو گویش زبـان کردی بررسی میکند. در گویش سورانی این پسوند به صورت «-کر» به کارمی رود. در گـویش هـورامی، ستاک حال فعل کردن ،«-کر» و در گویش سورانی، «-ک» است . سورانی یک پسوند«-ر»(r ت-)، مشابه پسوند er- انگلیسی، نیز دارد که نقش عمده اش ساخت اسم فاعل و اسم ابزار است . در مورد ساختواژة«-گر»، در این نوشتار دو فرضیه مطرح شده است : نخست اینکه این وند از دو تکواژ مقید درست شده است (ستاک حال فعل کردن +پسوند «-ر»، هر دو در سورانی)؛ دوم اینکه این وند خود به تنهایی ستاک حال فعل کردن در هورامی است . سپس این دو فرضیه بر پایه معنیشناسی واژگانی لیبـر٥ (٢٠٠٤) و (٢٠٠٩) (اسکلت معنایی، بدنه معنایی ، مشخصه های معنایی و اصل هم نمایگی) به روش توصیفی -تحلیلـی ارزیابی و این دستاورد حاصل شده که پسوند «-گر»، از افزوده شدن پسوند«–ر» به ستاک حال فعل کردن یعنی «-ک» به دست آمده است .
خلاصه ماشینی:
"جدول شماره (١) دسته بندی معنایی واژه های مشتق از -گر (برگرفته از رفیعی، ١٣٨٦: ٣) اسم شغل آمارگر، آرایشگر، تدوینگر اسم طبقه (غیرشغل ) ایثارگر اسم ابزار چاپگر، حسگر، تابشگر اسم شخص غیرعامل توانگر اسم شخص عامل با مفهوم ویژگی یا مبالغه حیله گر، تلاشگر، آزارگر اسم صرفا عامل تماشاگر او مهمترین مسائل طرح شده در معنی واژه های مشتق از این پسـوند را بـه وجـود مفهـوم فرایندی و فاعل محور در آنها مربوط می داند و برپایۀ دیـدگاه لیبـر (٢٠٠٤)، اسـکلت معنـایی (١) را برای «-گر» پیشنهادمیکند و عنوان میکند که طبق این اسکلت معنایی، پسوند «-گـر» سازندة اسامی عینی با مفهومی فرایندی است و آنچه در تمـام واژه هـای مشـتق از «-گـر» بـه چشم می خورد وجود مفهوم فاعل محور و به عبارت ساده تر کنندگی است .
با توجه به اینکه نقش معنایی پسوند «-گر» در واژه سازی بسیار شبیه سـتاک حـال اسـت ، و از طرف دیگر چون معنای -گر ریشه در معنای کردن دارد، این پرسش مطرح شـد کـه آیـا « -گر» خود نمیتواند ستاک حال باشد؟ با بررسی این موضوع در فارسـی و گـویش سـورانی به دستاوردی نرسیدیم ؛ اما با آگاهی از شیوة صرف فعل کردن در هورامی کـه در جـدول زیـر آورده شده است ، درستی این فرضیه قوت گرفت .
بـا بررسـی داده هـایی ماننـد آنچـه در جـدول شماره (٤) آمد و آگاهی از نقش معنایی پسوند «̊ر» درمییابیم که این وند با اضـافه شـدن بـه پایه ، اسم هایی با مشخصه های معنایی [+ماده ] و [پویا] درست میکند؛ بنابراین مـیتـوان ایـن اسکلت معنایی را برای آن پیشنهادکرد: ١٢) -ر [+ماده ، پویا ([ ] ،< پایه >)] لیبر بر این باور است که وندها هم موضوع دارنـد و بـا بـه کـارگیری ایـن موضـوع هـا و گره خوردن آنها با موضـوع هـای دیگـر عناصـر از رهگـذر اصـل هـم نمـایگی در فراینـدهای واژه سازی شرکت می کنند."