چکیده:
مباحث مربوط به فلسفه اخلاق در آثار بیشتر فیلسوفان مسلمان ، از جمله ابن سـینا، نه به صورت مستقل بلکه به نحو پراکنده و به مناسبت سایر موضـوعات و مباحـث مطرح شـده اسـت . همـین پراکنـدگی و نداشـتن انسـجام موضـوعی گـاه زمینـه سوءفهم ها و سوءتعبیرهایی را فراهم آورده و حتی موجب ادعاهایی خلاف واقـع در خصوص دیدگاه های اخلاقی این فلاسفه شده اسـت . از جملـه وجـود عبـاراتی در کتب مختلف ابن سینا، با این مضـمون کـه قضـایای اخلاقـی از سـنخ مشـهورات هستند، موجب شـده بسـیاری از بزرگـان ادعـا کننـد از منظـر اخلاقـی ابن سـینا، گزاره های اخلاقی هویتی اجتمـاعی و اجمـاعی دارنـد و واقعیتـی بـیش از توافـق انسان ها بر آن ها نیستند. مسلما چنین ادعایی تنگناهایی چون قراردادگرایی و حتی نسبی گرایی اخلاقی را در پی خواهد داشت که از ساحت تفکر این فیلسـوف بسـیار دور است . در این مقاله ضمن بیان عبـاراتی کـه متضـمن چنـین ادعـایی هسـتند، نویسنده می کوشد علاوه بر رفع و دفع این سوءفهم و ادعای نادرست ، به راهبردی جامع در زمینه تفکیک ساحات مختلف اخلاقی از یکدیگر دست یابد کـه در مـوارد مشابه نیز از وقوع مغالطات و سوءتعبیرها جلوگیری کند. در پایان نیز با به کار بردن راهکار پیشنهادی به بازخوانی عبارات منقول از ابن سینا می پردازد و نشان می دهـد که نمی توان از این عبارات برداشتی حاکی از ناواقع گرایی اخلاقـی و قراردادگرایـی داشت .
خلاصه ماشینی:
"٣. تبیین مسئله با توجه به نمونه هایی که ذکر شد، به نظر می رسد نظریه اخلاقی فیلسوفانی چون ابن سینا و سایر مشاییان مسلمان از واقع گرایی اخلاقی و اعتقاد به حسن و قبح ذاتی افعـال دور می شـود و بایـد آرای آنان را به دیدگاه فیلسوفان اخلاق قراردادگرا - که مبنای ارزش هـای اخلاقـی را توافـق و قرارداد اجتماعی می دانند - نزدیک دانست .
٢. نمونه دوم : تفکیک ساحت معناشناسی و هستی شناسی نمونه ای از مواردی که می توان با تفکیک دو ساحت معناشناسی و هستی شناسی اخلاقی از وقوع مغالطه در استدلال های اخلاقی جلوگیری کرد، مورد ذیـل اسـت کـه بـه معنـای حسـن و قـبح می پردازد: بیشتر محققان مسلمان در تبیین معنای حسن و قبح به چهار معنا اشاره می کننـد و در نهایت معنای مد نظـر و محـل نـزاع حکمـا و متکلمـان را معنـای چهـارم برمی شمارند که عبارت است از: آنچه مستحق مدح یا ذم عقلا باشد و عقـلا بـر مدح یا ذم آن وفاق دارند.
٦. بررسی عبارات ابن سینا بر اساس رویکرد تفکیکی مزبور با تعمق در کلمات ابن سینا به روشنی دیده می شود کـه وی در هـر یـک از موقعیت هـایی کـه از مشهورات سخن می گوید و قضایای اخلاقی را نیز جـزء مشـهورات برمی شـمارد، بـه ایـن نکتـه تصریح دارد که در این قضایا عامل باور و اذعان و تصدیق ، شهرت اسـت ؛ و سـخن وی در ایـن موارد دربردارنده هیچ نکته و نتیجه ای در خصـوص محتـوای هستی شـناختی قضـایای اخلاقـی نیست ."