چه بگویم از بهار... مقاله

"- چه بگویم از بهار که کودکم همة گفتنی‌ها را با تجربة با هم بودن شاهد شد و شاید این احساس او را من بیشتر تجربه کردم که سال آینده چه خواهد شد... زمانی که در آغوش بزرگان خانواده، آدم‌های خیلی بزرگ‌تر از خود، مادر بزرگ‌ها، پدربزرگ‌ها و پیران و سالمندان جای می‌گرفت و او را می‌بوییدند و دست نوازش آن‌ها را تجربه می‌کرد، دیدن دستان چروک و چهره‌‌های پر از تغییرات سال‌ها، موی سفید و دیگر تفاوت‌های جوانان و پیران، اندیشه و سؤالی تازه را در ذهنش ایجاد کرد که آیا می‌شود زمان به عقب برگردد؟ همه می‌توانند دوباره جوان و تازه شوند؟ آیا می‌شود آن‌ها را هم در سال آینده، مثل امسال و یا حتی جوان‌تر و تازه‌‌تر دید... همنوا به منظور باز شدن چشم‌ها به روی آیینه دوره‌هایی برای اولیا و مربیان برگزار می‌کند تا در هم‌افزایی دریچه‌های جدیدی را به سوی خود گشوده بیابیم."