چکیده:
چکیده در سالهای اخیر زیستشناسان و فیلسوفان بهطور فزایندهای، جذب دیدگاه تکاملی معرفت شدهاند. در این دیدگاه، تواناییهای شناختی انسان به عنوان محصولات تکامل زیستی در نظر گرفته میشوند و برعکس، خود تکامل به عنوان فرآیند شناختی توصیف میشود. در این مقاله ضمن معرفی معرفتشناسی تکاملی به برخی از مدلهای تکاملی رشد معرفت خواهیم پرداخت.
Recently, biologists and philosophers have been much attracted by an evolutionary view of knowledge, so-called evolutionary epistemology. Developing this insight, in this view is argued that our cognitive abilities are the outcome of organic evolution, and that, conversely, evolution itself may be described as a cognition process. In this article we will introduce evolutionary epistemology and some evolutionary models for development of knowledge
خلاصه ماشینی:
"ووکتیتس در توضیح این عبارت کمبل که «تکامل حتی در جنبه های زیستی فرآیندی شناختی است » میگوید هر سیستم زنده ، یک سیستم کسب معرفت است و ارگانیسم ها اطلاعاتی در مورد ویژگیهای معینی از محیط زیست جمع آوری میکنند.
اما معرفت شناسان تکاملی جدید با بهره گیری از یافته های تجربی عصب شناسی نشان میدهند این رابطه مستقیم نیست و رابطه یی ضروری بین انواع طبیعی موجود در جهان و مقولات زبانی وجود ندارد.
در دیدگاه معرفت شناسی تکاملی، نه تنها شناخت انسان بلکه انواع رفتارهایی که موجودات زنده در تمام سطوح در تکامل زیستی از خود نشان میدهند، اعم از رفتار غریزی، رفتار فرهنگی یا حتی ارتباط بین سلول ها، سازوکارهای کسب معرفت هستند و خود این سازوکارها به عنوان معرفت درنظر گرفته میشوند.
4. Hypothetical Realism نمی شوند بلکه از طریق مدل هایی کارآمد چنین میکنند و این مدل ها به مثابه ی فرضیه های ابطال نشده ی کارآمدی هستند که تا کنون به بقا و تولید مثل جانور یاری رسانده اند و البته دلیلی برای ابقاء آن ها به ویژه در صورت تغییر در محیط وجود ندارد.
معرفت شناسی تکاملی مدعی نیست که فرهنگ یا تکامل فرهنگی را میتوان کاملا در عبارات و اصطلاحات تکامل زیستی تبیین کرد، بلکه میگوید تعیین کننده های زیستی، مثل تغییرات بوجودآمده در ساختار فیزیکی انسان از جمله افزایش ظرفیت مغز، حرکت با دو پا و مانند آن در تکامل فرهنگ دخیل هستند.
در این باره جان دیوئی به عنوان نخستین فیلسوفی که به پیامدهای نظریه ی داروین برای معرفت شناسی توجه دارد معتقد است که نوع پرسش هایی که فیلسوفان طرح میکنند و نیز نوع پاسخ ها باید تغییر کنند."