چکیده:
یکی از مأموریتهای اصلی سلسلههای حکومتگر در ایران برای تداوم قدرت سیاسی خود، برقراری امنیت اجتماعی و مقابله با پدیدههایی بود که آرامش و ثبات کشور را در هم میریخت. از این رو پدیدههایی چون شورشهای اجتماعی، راهزنی و دزدی، بیاعتنایی به فرامین شاه و مأموران دولت، اختلال در وضعیت ارزاق عمومی و بازار، قتل، تجاوز به عنف، بدمستی و اموری از این قبیل؛ مجازاتهایی را درپی داشت که بدون ضابطهی مشخصی به شیوههای گوناگونی در محاکم عرفی یا به امر شاه، دستور حاکم و یا از سوی برخی مناصب سنتی امنیتی شهرها به اجرا درمیآمد. بسیاری از این مجازاتها بر مبانی فقهی و شرع استوار نبود بلکه بر اساس عرف، مصلحتهای حکومت و اختیار صاحبان قدرت قرار داشت. این شیوه مجازاتهای مبتنی بر عرف در دوره قاجاریه به دلیل ناامنیهای گسترده اجتماعی بسیار بارز بود و در گزارشهای مورخان و نیز سیاحان اروپایی دیدار کننده از ایران در این دوره بازتاب یافته است. در این مقاله انواع مجازاتهای مجرمان و شیوه اجرای آنها در دوره قاجاریه تا پیش از وقوع انقلاب مشروطه که تغییراتی در ساختار قدرت پدید میآید، تبیین شده است. یافته پژوهش نشان داده است که کیفر جرایم تابع رویه حقوقی مشخص و ضابطهمند نبوده بلکه خواست و اراده شاه و صاحبمنصبان حکومتی و تصمیم مأموران اجرایی کیفیت آن را تعیین میکرده و غالبا با شیوه خشونت و مجازاتهای سخت انجام میشده است.
خلاصه ماشینی:
"گـاه این مجازات ها به شکل نوعی سرگرمی و حرکات نمایشی درمی آمـد تـا تصـور شـود کـه دولت یا مأموران او مراقب اوضاع داخلی اند؛ در حالی کـه واقعیـت بیرونـی خـلاف آن را نشان می داد، زیرا شورش های مکرر در ایالات و نواحی ، تهاجمات گسـتردة افـراد ایلـی و عشیره ای به شهرها، راه زنی در جاده ها و خطوط مواصلاتی ، دزدی از خانه ها و اموال مردم ، بدمستی ها، عربده کشی ها و درگیری های خیابانی و محله ای ، قتل ها و ماجراجویی های خشن در شهرها، گران فروشی و کم فروشی و تخلفات گستردة بازاریان و کسبه ، نارضایتی مردمـی و بی نظمی های دیگر، که در این دوره رخ می داد، حاکی از ضعف و ناتوانی نظام سیاسی در نهادینه کردن نوعی امنیت و ثبات اجتماعی در کشور بود.
با آن که مجازات هایی از قبیل سر بریدن یا قطع دست اجرا مـی شـد، ولـی اغلـب اوقـات ، چوب [و] فلک کردن یا اخذ جریمه از تنبیهاتی بود که به وسیلة شخص شاه برای تأدیـب بزه کاران به کار می آمد (شیل ، ١٣٦٨: ١١٧؛ کرزن ، ١٣٧٣: ١.
در عصر قاجاریه نیز پدیدة شکنجه رایج بود و در اموری به کار می رفت ، مثل اقرار گـرفتن از متهمان و حتی برای سرکیسه کردن صاحب منصبانی که مورد بی مهری واقع شده بودند به قصد بروز دادن محل ذخایر و گنجینه هایشان (پولاک ، ١٣٦٨: ٢٢٨-٢٢٩)، اعتراف گـرفتن و بروز دادن محل اختفای اموال سرقتی (ملکـم ، ١٣٨٣: ٦٣١)، معرفـی کـردن هـم دسـت (موریه ، ١٣٨٦: ٢٣٩)، و به دست آوردن اطلاعات از فرد (س ـرنا، ١٣٦٣: ١٣٤)."