چکیده:
قدرت ملی، بهعنوان مفهومی ژئوپلیتیکی، برایند تواناییها و مقدورات یک کشور است که برگرفته از وزن ژئوپلیتیکی آن است. تأمین امنیت ملی و قدرت چانهزنی هر دولت در عرصة بینالمللی هم ناشی از مؤلفههای قدرت ملی و وزن ژئوپلیتیکی آن دولت است. افزایش این مقولهها در گسترش مرزهای ژئوپلیتیکی مؤثرند. مرز ژئوپلیتیکی حوزههای نفوذ کشور متروپل است که مرزهای سیاسی کشور را دربرمیگیرد و تابعی از الگوی رقابت بازیگران در فضای جغرافیایی است. بازیگران سعی بر انبساط فضایی- جغرافیایی قلمرو ژئوپلیتیکی و یا پیشروی مرز ژئوپلیتیکی خود دارند و درمقابل، تلاش میکنند تا قلمرو ژئوپلیتیکی دیگران، بهویژه رقیبان منقبض و محدود شود و مرز ژئوپلیتیکی آنها پسروی کند. از مؤلفههای تأثیرگذار در تولید قدرت و افزایش وزن ژئوپلیتیکی، انرژی هستهای است. دسترسی به انرژی هستهای، بهعنوان یک پارادایم، باعث انبساط و انقباض مرزهای ژئوپلیتیکی ایران شده و چالشهای ژئوپلیتیکی و سیاسی ایران را در منطقة خلیج فارس- که در نیمقرن اخیر تابعی از کاهش یا افزایش قدرت ملی و وزن ژئوپلیتیکی ایران بوده است- متحول کرده است. بهنظـر میرسـد رویکرد مدبـرانه به سرچشمههای قـدرت (ازجمله انرژی هستـهای) میتواند به گستـرش مـرزهای ژئوپلیتیکی و بالا رفتن جایگاه ایران در عرصههای بینالمللی بینجامد و موجب تحول در بسیاری از چالشهای ژئوپلیتیکی و سیاسی ایران، بهویژه در منطقة خلیج فارس شود. تحقیق حاضر با رویکرد و نگرشی توصیفی- تحلیلی بهدنبال پاسخ این سؤال است که دست یافتن به چرخة انرژی هستهای، بهعنوان عامل فزایندة وزن ژئوپلیتیکی، سبب گسترش مرزهای ژئوپلیتیکی ایران و راهگشای بسیاری از چالشهای ژئوپلیتیکی و سیاسی میشود.
خلاصه ماشینی:
"به نظر می رسد منابع انرژی -به عنوان یکی از مهم ترین متغیرهای ژئوپلیتیکی در نظام سیاسی کنونی جهان - در تعاملات بین المللی میان کشورها و انتقال از مکان ها و فضاهای بدون انرژی یا نیازمند انرژی ، کنترل منابع تولید و مسیرهای انتقال انرژی و نیز تکنولوژی ها و ابزارهای تولید، فراوری و انتقال و حتی مصرف انرژی برای حفظ سیادت جهانی و منطقه ای و به چالش کشیدن رقیبان در عرصۀ بین المللی ، همه دارای ابعاد مکانی و فضایی و یا جغرافیایی است و به همین اعتبار، انرژی را به موضوع ژئوپلیتیکی مهمی تبدیل کرده است ؛ زیرا انرژی و تمام ابعاد و جنبه های آن محل برخورد سه پارامتر جغرافیا، قدرت و سیاست است (حافظ نیا، ١٣٨٥: ١٠٢).
بنابراین ، دولت ایران باید به دنبال افزایش قدرت ملی با استفاده از عوامل قدرت زا- که شامل تقویت در تمام حوزه های سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی ، اجتماعی و نظامی است - باشد تا بتواند به عنوان بازیگر قدرتمند منطقه ای ، علاوه بر حفظ تمامیت ارضی و امنیت ملی ، با افزایش وزن ژئوپلیتـیکی و گستردن مرزهای ژئوپلیتیکی خود در منطقه ، همسایگان کوچک جنوبی خود را در حوزة نفوذ و سیطره ارادة سیاسی اش قرار دهد.
دولت ایران برای حل بحران های پیش رو در خلیج فارس نیازمند قدرت ملی قوی و تقویت وزن ژئوپلیتیکی است که از راه پیشرفت و توسعۀ همه جانبه و متوازن در ابعاد مختلف اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی ، فرهنگی و نظامی به دست خواهد آمد."