چکیده:
چکیده یکی از راهکارهای مناسب برای رفع کسری تراز تجاری، کاهش ارزش پول ملی است. امکان استفاده از این سیاست حداقل در بلندمدت وجود دارد. براساس این منطق، هر گونه کاهش ارزش پول ملی در قالب سازوکار بازار، کسری تراز تجاری را کاهش میدهد. از سوی دیگر، تراز تجاریکشورها تحت تأثیر عوامل مختلفی از جمله شرایط مالی بینالمللی قرار میگیرند که این شرایط با تغییر حجم معاملات تجاری تأثیر چشمگیری بر اقتصاد کشورها و به دنبال آن تراز تجاری آنها میگذارند. هدف از تهیه این مقاله آن است که تأثیرپذیری تراز تجاری ایران و ده شریک تجاری آن با در نظر گرفتن شاخص بحران مالی بهعنوان نمادی از شرایط مالی بینالمللی مورد بررسی قرار گیرد. با بهکارگیری دادههای سری زمانی برای دوره 2009-1981، مربوط به ایران و ده شریک تجاری آن، روابط در قالب الگوی خودتوضیح با وقفههای گسترده (ARDL) و الگوی تصحیح خطا(ECM) مورد بررسی قرار میگیرند. همچنین اثر شاخص بحران مالی بر تراز تجاری با استفاده از توابع واکنش لحظهای بررسی میشود. نتایج نشاندهنده آن است که فرآیند اثرگذاری تضعیف نرخ ارز واقعی بر تراز تجاری، تنها برای تراز تجاری دوجانبه بین اقتصاد ایران با کشورهای چین و ایتالیا تأیید و برای سایر کشورهای مورد بررسی، با توجه به شاخص بحران مالی رد میشود. لازم به یادآوری است که تمام ضرایب با توجه به آزمونهای CUSUM و CUSUMQ دارای ثبات هستند.
An appropriate solution to resolve trade deficit is national currency devaluation. This policy is، at least in the long term، useful. It is based on the logic that any devaluation of national currency in the form of market mechanism reduces the trade deficit. On the other hand the trade balance of countries are affected by several factors including the international financial conditions that change the volume of international transactions and in this way affect the economy as a whole and trade balance in particular. The purpose of this paper is to study the factors affecting trade balance between Iran and her ten trading partners with considerations of the financial crisis index as a symbol of the international financial conditions. For this purpose، a time series is specified and then estimated by ARDL and error correction model (ECM) for the period of 1981-2009. Also the effects of the financial crisis on trade balance using Impulse Response Functions are considered.
The results show that J curve is only confirmed for the bilateral trade of Iran with China and Italy and for the other countries، with consideration of the financial crisis، this hypothesis is rejected. It should be noted that all coefficients are stable with respect to the CUSUM and CUSUMQ tests.
خلاصه ماشینی:
"آفتاب و خان ٢ (٢٠٠٨)، در تحقیقی با عنوان «اثر منحنی J در روابط دوجانبه بین پاکستان و شرکای تجاری آن »، با استفاده از داده های فصلی دوجانبه برای دوره زمانی ٢٠٠٥-١٩٨٠ و به کارگیری روش ARDL به بررسی عکس العمل کوتاه مدت و بلندمدت تراز تجاری پاکستان نسبت به تضعیف پول ملی در مقابل ١٢ شریک تجاری آن پرداختند و به این نتیجه رسیدند که اثر منحنی J مشاهد نمی شود.
براساس نتایج حاصل شده در جدول شماره ١، با توجه به شاخص بحران مالی آثار دوگانه تضعیف نرخ ارز واقعی بر تراز تجاری در روابط دوجانبه بین ایران و تعدادی از شرکای تجاری آن وجود دارد و این مطلب موافق با نتایج تجربی صورت گرفته در این زمینه است .
با وجود اینکه اثرگذاری متغیر بحران مالی بر تراز تجاری کشورها در سطح اهمیت ١ درصد ضریب معنادار است ، اثر تضعیف نرخ ارز واقعی بر تراز تجاری ایران و کشوهای چین ، برزیل ، ترکیه و فرانسه براساس فرآیند دوجانبه مورد بررسی ، وجود دارد و برای سایر کشورهای شریک تجاری ایران این اثر تأیید نمی شود.
براساس نتایج حاصل شده ، در مورد روابط تجاری ایران با کشورهای ایتالیا، آلمان ، برزیل ، ترکیه ، چین و فرانسه می توان عنوان کرد که فرضیه H مبنی بر نبود هم انباشتگی رد و فرضیه مقابل (H١) مبنی بر وجود هم انباشتگی 0 پذیرفته می شود، زیرا ضریب تصحیح خطا ECM୲ି١ در سطح معناداری ٥ درصد، از نظر آماری معنادار است و این نشانه سرعت تصحیح خطا و میل به تعادل بلندمدت خواهد بود."