چکیده:
هر جامعه کالاها و خدمات ویژهای را تولید و براساس یک دستورالعمل یا نظمی معین در بین اعضای خود برای استفاده نهایی توزیع میکند و این کارایی بنا به دلایل گوناگونی از جامعهای به جامعهای دیگر میتواند متفاوت باشد. مقاله حاضر به بررسی تأثیر خمس بر مصرف و سرمایهگذاری در راستای الگوی توزیع کالدور میپردازد. در مدل پیشنهادی فرض بر آن است که اقتصاد بهوسیله بخش خصوصی مدیریت شده و جامعه مورد نظر ما جامعهای اسلامی بوده و در این جامعه حکومت اسلامی برقرار شده است به نحوی که در این اقتصاد نرخ بهره منسوخ شده و تمام فعالیتهای اقتصادی براساس عقود اسلامی انجام میشود. از سوی دیگر، بخش عمده مصرفکنندگان در جامعه اسلامی تحت تأثیر آموزههای اسلامی به وظیفه دینی خود عمل و خمس پرداخت کرده و همچنین مالکیت خمس و تولیت جمعآوری و توزیع خمس با حکومت اسلامی است. نتایج حاصل از مدل نشان میدهد پرداخت خمس، توابع و معادلات کلی رشد یکنواخت و پسانداز را تحت تأثیر قرار نمیدهد. وجود خمس و پایبندی به دستورات اسلامی بههیچوجه مانع دستیابی به وضعیت رشد یکنواخت نمیشود بلکه نشان میدهد، نیل به رشد یکنواخت در اقتصاد اسلامی مسألهای امکانپذیر است.
Every community produces goods and provides services، and distributes these products and services for end-use based on an instruction or certain order. This performance for many reasons varies from one society to another.
The current research studies the impact of Khums on consumption and investment based on approach of Kaldor model. The proposed model assumes that the economy is managed by the private sector، and our target population is Islamic community.
In this community، the Islamic Republic also has been established in a manner that in this kind of economy، the interest rate has been abrogated، and all economy activities based on Mudaraba or Musharaka. On the other hand، the majority of consumers in the Islamic society were affected by Islamic instruction، and they fulfil their religious duty، and pay the Khoums. The Islamic government is trustees of collecting and distributing Khums. The results have shown that it is possible to achieve steady growth in Islamic Economics، and the existence of Khoums is not a barrier to consistent growth status.
خلاصه ماشینی:
"از آنجا که بیشتر مطالعات در خصوص مدل سازی مطرح شده در اقتصاد اسلامی به بررسی نقش زکات براساس فقه اهل سنت پرداخته اند و به خمس توجهی نشده است و همچنین قسمت عمده پژوهش های انجام شده در زمینه مبحث خمس به بررسی مفاهیم فقهی خمس یا خمس به عنوان مالیات حکومتی پرداخته اند و به بررسی خمس در مدل سازی اقتصادکلان توجه کمتری شده است ، این پژوهش می کوشد رفتار یک فرد مسلمان که خمس می پردازد را در قالب الگوی کالدور مدل سازی کند و نشان دهد که پرداخت خمس در توابع و معادلات مرتبط با رشد یکنواخت و پس انداز تأثیر نمی گذارد و در نتیجه پرداخت خمس موجب خروج از مسیر رشد نخواهد شد.
براساس تبیین حاصل از مدل کالدور، اگر اقتصاد در اشتغال کامل و نرخ پس انداز درآمد ناشی از سود بزرگ تر از درآمد ناشی از دستمزد باشد، هر چه پس انداز بیشتر شود، سرمایه گذاری نیز بیشتر می شود و به تبع آن ، اقتصاد هم از رشد بالاتری برخوردار خواهد بود در نتیجه ، برای دستیابی به رشد سریع اقتصادی باید توزیع درآمد به نفع صاحبان سرمایه تغییر کند.
اما در آموزه های اسلامی ، خمس به عنوان ابزاری برای تعدیل توزیع درآمد عمل می کند و در این صورت ، انتظار آن است که با عملیاتی شدن خمس در جامعه به رشد مورد نظر کالدور نتوان دست یافت .
در این پژوهش ، کوشیده شد تا الگویی نظری در چارچوب مدل توزیع درآمدی کالدور به منظور مدل سازی رفتار یک فرد مسلمان که در یک جامعه اسلامی زندگی می کند و در آن ربا منسوخ شده است و همه افراد خمس پرداخت می کنند، ارایه شود."