چکیده:
بحث از رویت خدا و چگونگی آن از مهمترین بحث های کلامی در میـان فـرق اسـلامی از جمله اشاعره است . متقدمان اشعری بنابر دلایل نقلی اعتقاد دارند که خداوند قابل رویت اسـت و مومنان در آخرت میتوانند خدا را با چشم سر ببینند. این نظر اشاعره در روند تاریخی با تغییراتـی روبرو شد؛ به طوری که در دوره ای استدلال های عقلی و در زمانی رویکرد عرفانی در میـان آنهـا قوت گرفت . فخر رازی از جمله اندیشمندان اشعری است که در این باره سخن گفته و نظریه او به جهـت شرایط روحی و تاریخیاش با اشاعره پیش از خود متفاوت است . ایشان پس از بررسـی نظرهـای مختلف معتقد شد که رویت خدا با دلایل عقلی قابل اثبات نیست و مقوله ای است که جز با نقل و سمع نمیتوان به آن دست یافت . او در پایان ، رویت خدا در آخرت را نوعی کشف دانست و به این ترتیب دیدگاهی را پذیرفت که قرن ها قبل امامیه در پرتو تعالیم اهل بیـت بـه آن دسـت /یافته بودند.
خلاصه ماشینی:
"او رؤیـت خـدا را نوعی علم میداند؛ زیرا صدوق در فضایی از رؤیت خدا سخن میگوید که بحث های کلامـی درباره رؤیت خدا در اوج خود قرار دارد و شیعیان متهم به تجسیم گرایی و تشبیه هستند؛ این فضا به حدی سنگین است که علاوه بر تفسیر حتی بر نقل روایت ها نیز تأثیرگذار میباشد؛ به طـوری که صدوق تصریح میکند با این که به درستی یک سری از روایت ها ایمان دارد به جهت امکـان سوء برداشت ها بیان نکرده است (شیخ صدوق ، ١٣٩٨ق : ١١٩-١٢٠).
/ گرچه سخنان امام صادق در آغاز شکل گیری جبهه های کلامی بر سر مسأله رؤیت خـدا مورد توجه کافی قرار نگرفت ؛ ولی همچنان این بحث در فضای جامعه اسـلامی مطـرح بـود و از / / شبهاتی بود که علمای عامه به آن دامن می زدند؛ بنابراین ائمه پس از امـام صـادق نیـز / درباره آن سخن گفتند؛ برای نمونه در روایتی آمده است که : ابوقره از محدثین نزد امام رضا رفت / و پرسش هایی را از حلال و حرام و احکام شرعی آغاز کرد تا به توحید رسید و گفـت : مـا روایـت / دار٩م که خداوند عزوجل رؤیت و کلام را میان دو نفر تقسیم کرد؛ به طوری که مکالمه و سـخن / / / گفتن با خود را به موسی بخشید و رؤیت و دیدار خود را به محمد ."