چکیده:
اندیشمندان مسلمان ، ایمان و هدایت را بر معرفت به آموزه های بنیادین اعتقادی متوقف می دانند، اما این که «معرفت » چه ویژگی هایی دارد، شامل چه موضوعاتی می شود و چگونه برای انسان به دست می آید، همواره در تاریخ اندیشه اسلامی چالش برانگیز بوده است . در این میان ، اندیشمندان امامیه در مدرسه کوفه ، برای پاسخ به پرسش های مذکور نظریه «معرفت اضطراری » را بر پایه قرآن و میراث حدیثی شیعه طرح کردند. باور مشهور امامیان نخستین بر آن بود که مفاد کامل معرفتی ، در عوالم پیشین اعطا شده و انسان مفاد آن معرفت را در ضمیر خود و بالفعل داراست ؛ به همین سبب ، معرفت صنع خدا بوده و برای انسان قابل اکتساب نیست و فقط انسان باید به مفاد آن معرفت متذکر شود. البته در میان اندیشمندان نخستین امامیه ، جریان هشام بن حکم که پیشرو در مباحث کلامی امامیه آن دوران است ، سعی می کند تا خوانشی خردپسندتر از باور امامیان ارائه کند. او فعلیت معرفت اضطراری را منوط به استدلال و نظر می داند تا علاوه بر دوری از نقدها، جایگاه مقبولی برای «استدلال عقلی » نیز بگشاید.
خلاصه ماشینی:
اعطای معرفت در عوالم پیشینی در بعضی روایات اندیشمندان مدرسه کوفه ، سؤال و بحث دیگری درباره معرفت اضطراری ـــــــــــ صورت گرفته است و آن این که : خدای متعال چه هنگام این معرفت را ایجاد و به انسان اعطا و عرضه می کند؟ پاسخ به این پرسش علاوه بر اهمیت خاص خود، از جنبه های دیگری نیز مهم جلوه می کند: یک .
هم چنین بسیار بعید به نظر می رسد که مؤمن الطاق و ابومالک در باب معرفت به اندیشه ای باور داشته باشند که هم در مقابل قول جمهور امامیه است و هم در تعارض جدی با روایات باب معرفت و مخالف با رأی اختیار در احادیث شیعه باشد، اما این اعتقاد هیچ نزاعی در جامعه شیعه ، در آن دوره ایجاد نکرده و هیچ گزارشی نیز بر پرسش اصحاب از ائمه ع درباره لوازم نادرست این نظریه به دست نرسیده باشد.
هشامیان درباره اعطای معرفت اضطراری در عوالم پیش از خلقت و به طور مشخص در عالم ذر، هم راستا با سایر اصحاب امامیه ، می اندیشند و معتقد به عرضه معرفت الله به همه انسان ها در موقفی پیش از دنیا هستند (کلینی ، ١٤٠٧ق ، ٢: ١٢؛ صدوق ١٣٨٩: ٣٢٩)، اما در ادامه هشام و شاگردان او سعی می کنند جایگاه و نقشی را برای نظر و استدلال باز کنند.