چکیده:
این مقاله ابتدا به چگونگی پیدایش حدیثگرایی افراطی در فقه اهل سنت پرداخته است
و مهمترین گرایشهای فقهی متأثر از این پدیده را به اختصار معرفی میکند. سپس همین
موضوع را در فقه شیعه پی میگیرد و در ادامه ورود جدیتر این گرایش تحت عنوان
اخباریگری یا مکتب اهل حدیث به فقه شیعه و به دنبال آن سد باب اجتهاد توسط اخباریها و
نیز مبارزه مرحوم وحید بهبهانی با این نگرش افراطی در حدیث را مورد بررسی قرار میدهد
و در نهایت مهمترین ویژگیهای اخباریها را مطرح میکند و به نقد آنها میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"سپس همین موضوع را در فقه شیعه پی میگیرد و در ادامه ورود جدیتر این گرایش تحت عنوان اخباریگری یا مکتب اهل حدیث به فقه شیعه و به دنبال آن سد باب اجتهاد توسط اخباریها و نیز مبارزه مرحوم وحید بهبهانی با این نگرش افراطی در حدیث را مورد بررسی قرار میدهد و در نهایت مهمترین ویژگیهای اخباریها را مطرح میکند و به نقد آنها میپردازد.
وی در ادامه میگوید: فرض کنیم بعضی از مسائل علم اصول یا تمام آنها بعد از عصر ائمه(ع) بهوجود آمده باشد ولی باز این سؤال پیش میآید که چه ملازمهای بین وضع (کنونی) ما با اوضاع زمان آنان و وضع راویان آن زمان است که چون آنها محتاج به این علوم نبودند ما هم باید بینیاز باشیم؟ از این سخنان معلوم میشود که اخباریها تا چه حد مرتجع و سادهاندیشند و مجتهدان راستین چگونه همراه با زمان و پاسخگو به مسائل و مشکلات طبق نیازهای هر زمان هستند.
حتی اگر فرض کنیم همه مردم به تمامی احادیث دسترسی داشته، و به زبان عربی نیز آشنا باشند و اصولا مسائل جدیدی هم در کار نباشد یا اینکه آنها هم در بین احادیث موجود باشد، آیا با این همه، باز هم میتوان پذیرفت که به افراد متبحر و خبره در امور حدیث نیازی نیست و مکلفان میتوانند وظایف خود را بشناسند و به آنها عمل کنند؟ مرحوم وحید بهبهانی درباره ضرورت خبرگی برای مراجعه به اخبار که ضمنا میتواند پاسخی برای این پرسش باشد، میگوید: باید در احادیث ممارست کرد و به آنها انس گرفت تا بتوان معانی اخبار و اصطلاحات را شناخت و برفرض که به ادعای اخباری با استماع حدیثی، علم به اصطلاح معصوم پیدا شود، کافی نیست بلکه باید عالم به تمام الفاظ حدیث باشد."