چکیده:
مفهوم هویت با پرسش "من چه کسی هستم" از نخستین دورههای حیات انسانی همواره مطرح بوده است. هویت در هر دورهای متاثر از شرایط و ویژگیهای بافتی جوامع و اعصار، مفهوم ویژهای بهخود گرفته است. تلاش نگارندگان بر این است که در نگاه اول مفهوم هویت را در یک فضای پدیدارشناسانه موردتامل قرار داده و عمدهترین فرایندهای هویتی را استخراج نمایند. سؤال اصلی پژوهش عبارت است از اینکه فرایندهای بنیادی مفهوم هویت که وضعیتهای هویتی در آن معنا مییابد، شامل چه عناصری میشوند؟ این پژوهش از اشکال پژوهشهای فلسفی و با روش پدیدارشناسی انجام شده است. نتایج نشان میدهد که ماهیت کلی مفهوم هویت شامل سه فرایند بنیادین خروج از بینامی یا بیتعینی، اعلام حضور و استقرار هویتی یا تعینیابی شامل مفهوم ابتلا، استغراق و معرفت، است. پروسهی هویتیابی با خروج از بیتعینی و واردشدن در عرصهی حضور بهواسطهی یک تقابل و درگیری با زمینهی مبنایی هویتی آغاز میشود. این مواجه، تصویری اولیه از خود را بهصورت کلی برای فرد ایجاد میکند. در فرایند دوم، فرد علائمی از موقعیتهایی که درگیر آن است، بهنمایش میگذارد. فرایند پایانی هویتیابی، فرایندی اساسی است. در این مرحله است که جریان هویتی در فرد استقرار پیدا میکند، فرد خود را غرق در آن زمینه یافته و نسبت به آن معرفت مییابد.
The concept of identity with the question " Who am I " of The first stages of human life been.The identity of each period have been affected by the terms and textural characteristics of societies and eras. Particularly attention was paid to the concept of self in most of the time. The authors attempt to investigate the concept of identity in a phenomenological space and extract major processes of the identitythen delivermodel of the Processes of identity formation. In this study was used a qualitative research and with the phenomenological method was Performed. The results showed that the general nature of identity consist of three fundamental processes:Exit from anonymous showing the presence and the establishment identity. The process of identification starts with exit from anonymous. In the second process Person exhibits the signs of situations in which he is involved. In the final phase would establish the identity of the person.
خلاصه ماشینی:
معمایی که ملا در این داستان با آن مواجه شد، یک مورد خنده دار است اما بـا ایـن وجـود، بـه مسائل مرکزی وجود انسانی شامل رابطه ی خود و دیگری، بحران هویت و ساخت هویتی اشاره دارد (لیندهلم ١، ١٩:٢٠٠٨).
9 روایت گری فرد خود را در ارتبـاط بـا یـک روایـت منسـجم دنبالـه دار و تجربـی از زنـدگی شخصـی شناسایی کرده ، در موقعیت های مختلف زندگی اقدام به تألیف این روایـت مـیکنـد.
13 عاطفه گرایی فرد خود را به واسطه ی نیروی عاطفی و معنوی کـه تعیـین کننـده ی جهـت حرکتـی وی است ، شناسایی کرده و در موقعیت های مختلف بر مبنای احساسات و عواطف خـود عمـل میکند.
منظور از فرایند خروج از بینامی یا بیتعینی این است که فردی که فاقد هرگونـه تصـویر از خـود در یک زمینه ی هویتی ویژه است ، زمانی که موقعیت مناسبی، تحت تاثیر مبانی هویتی برایش ایجاد شود، جلوه ها و نمودهایی را از وضعیت به گونه ای کلی و مبهم در خود احساس کرده و بـه واسـطه ی این نمودها، احساسی از وجودداشتن را در خود تجربه میکند، با ایـن حـال آن را بـروز نمـیدهـد و همچنان در خود نگه میدارد.
منظور از فرایند استقرار هویتی این است که فـرد حضـورش را بـه تثبیـت رسانده ، یک شکل و ماهیت ویژه را در خود ایجاد کرده و در عمل کرد هویتی، از خود مداومت نشان می دهد؛ فرد خود را وقف آن وضعیت هـویتی کـرده ، وقـت و انـرژی زیـادی را صـرف آن وضـعیت میکند و به آن دلبستگی نشان میدهد که بیان کننده ی مفهوم ابتلای هویتی است .