چکیده:
داستان سیاوش و سودابه یکی از مهم ترین و تاثیرگذارترین داستان های شاهنامه است که تحلیل گران از جهات مختلف بدان پرداخته اند. نکتة قابل توجه در این تحلیل ها آن است که همواره انگشت اتهام به سوی سودابه اشاره رفته ، چنان که گویی همه - اعم از فردوسی و راویان این قصه و حتی مخاط بان آن ها در ط ول قرن ها- دست به دست هم داده تا مقصر اصلی همه تفاقات ناگوار این واقعه ، سودابه دانسته شود. بی توجه به این که آن چه ای این زن اتفاق افتاده ، شاید ریشه در عشق ورزی وی _گرچه از روی واهش های نفسانی و درنهایت ناکامی او در دلدادگی اش داشته است . هم چنین فضایی که شخصیت سودابه در آن نشوونما یافته ، نیز کمتر موردتوجه تحلیل گران قرار گرفته است . شاید به این سبب که راویان داستان در بیان نقش محیط بر شکل گیری شخصیت سودابه غفلت کرده اند. در این جستار سعی شده به شیوه توصیفی_تحلیلی و از منظری تازه به جلوه نمایشی شخصیت سودابه در شاهنامه نگریسته شود و نقش عوامل مختلف تاثیرگذار داستان در نابکاری های سودابه بازنموده شده ، شاید اندکی از بار گناهش ، آن چنان که بر دوش وی نشاند اندکاسته شود. برریس ها نشان داد عواملی هم چون تقدیر، محیط زندگی ، مردان حاضر در قصه و جنگ قدرت در شکل گیری فاجعه مرگ سیاوش نقش به سزایی داشته و نمی توان سودابه را تنها مقصر این معرکه دانست .
خلاصه ماشینی:
"چنان که خودش اعتارف میکند که این بدگمانی به خاط ر سخنان رستم در او شکل گرفته : ١٣٨ شنیدستم از نامور مهتران همه داستان های هاماوران که از پیش با شاه ایران چه کرد ز گردان ایران برآورد گرد پر از بند سودابه کو دخت اوست نخواهد همی دوده را مغز و پوست )شاهنامه : ٢٦٩،٢٠٩) حتی به پدر نیز بدگمان است و وقتی کاووس از او می خواهد برای دیدن خواهرانش به شبستان برود، فکر میکند که شاه قصد آزمودنش را دارد: گمانی چنان برد کو را پدر پژوهد همی تا چه دارد به سر که بسیاردان است و چیره زبان هشیوار و بینا دل و بدگمان )شاهنامه : ٢٠٥، ١٥٥) به عقیده ی سرامی "او می توانست از عشقی که در اندرون سودابه برانگیخته بود در راستای منافع ملت و حکومت ، حتی جهان روزگار خویش بهره گیرد")سرامی ،١٣٨٧: ١٠٧( اما با میل و انتخاب خویش به توران می رود و چنان در برابر سرنوشت تسلیم است که "با آن که می داند رفتار او به کشته شدن میلیون ها بیگناه می انج امد و کین توزی به بهانه شهادت او تا رستخیز ادامه خواهد یافت ، در صدد برنمیآید که آن را تغییر دهد")سرامی ،١٣٨٧: ٩٢(.
Key words: theatre of cruelty, tragic culture, aesthetics, sufering, Nietzsche, Artaud A framework to analyzing Irony from the viewpoint of Richard Rorty in dramatic work, Case study is drama 66's winter MohammadYaghubi Azam Jafari Rastegar MA of Art Study, Art University of Isfahan Mojtba Hosein Nia Kolur PHD of Art Study Student, Art University of Isfahan Abstract Richard Rorty is one of the contemporary efective ponderings, by defining Irony as a tool to re-define and re-describe the individual and his."