چکیده:
<p dir="RTL">در بررسی مفاهیم مرگ مغزی و حیات نباتی از منظر حقوق کیفری با رویکردی پزشکی،این موضوع مطرح می شودکه در جرایم علیه اشخاص وقتی مجنی علیه در نتیجه ایراد صدمه در وضعیت حیات نباتی قرار می گیرد، چه آثار حقوقی کیفری ممکن است مطرح شود. چنانچه حیات نباتی فرد، منتهی به مرگ مغزی شود و عملیات احیا صورت نپذیرد، فرد مرده محسوب و چنانچه این عارضه به قصد قتل صورت پذیرفته باشد، از مصادیق م206 قانون مجازات اسلامی خواهد بود. در کنار وضعیت حیات نباتی، برخی صدمات دیگر که هر یک، دیه خاص و معین خود را خواهند داشت، ممکن است ایجاد شوند. لذا صرفا باید برای اعضا و منافعی دیه یا ارش تعیین نمود که از میان رفتن آن ها مسجل و تشخیص آن‌ها ممکن باشد.</p>
خلاصه ماشینی:
"حال چنانچه این وضعیت ، به دنبال صدمات وارده و یا عدم احیای قلبی ریوی مناسب در بازه زمانی بعد از سانحه ، منتهی به مرگ مغزی شود، این فرد به لحاظ بیولوژیکی مرده محسوب و فاقد هرگونه شخصیت حقوقی است و اگر این وضعیت ، به عمد و به قصد قتل از سوی جانی صورت گیرد، عمل ارتکابی قتل عمد بوده و مجازات قصاص نفس را درپی خواهد داشت و در صورت زوال وصف عمدی فعل ارتکابی ، بسته به اوصاف عمل جانی ، می تواند شبه عمد، خطای محض و یا غیرعمد باشد که هر یک ضمانت اجرای خود را خواهد داشت ؛ لذا در احتساب دیه جراحات ، هرچند برخی منافع ، چون عدم توانایی بلع ، عدم کنترل ادرار، از دست دادن توان مقاربت جنسی و یا فلج اعضای تحتانی ، با وجود سالم بودن ارگان و یا عضو مربوطه ، فاقد کارایی لازم می باشد، هر یک دیه جداگانه ای داشته و دیه هیچ یک از منافع ، در عضو مربوطه تداخل نمی کند مگر دیه منفعتی که آن عضو محل آن منفعت باشد؛ برای مثال : دیه بینایی ، در صورتی با دیه چشم تداخل می کند، که عضو چشم از بین برود."