چکیده:
<div align="justify" style="direction: rtl">بسیاری از بیماران در روند اقدامات پزشکی مداخله نمی‌کنند‌؛ دلیل این رفتار ذهنیت اشتباهی است که مردم از تابعیت صرف بیمار از پزشک دارند؛ با علم به حق انتخاب ترجیح می‌دهند از نظر پزشک به عنوان یک عالم مطلق تبعیت نمایند و تعداد بسیار زیادی از بیماران هم از حق تصمیم‌گیری خود بی‌اطلاع هستند. از نگاه این تحقیق در مرحله تشخیص بیماری، تصمیم درخصوص انجام مقدمات‌ اعم از آزمایشات و معاینات مختلف را باید حق بیمار دانست و در مرحله درمان هم حاکمیت اراده بیمار به عنوان یکی از طرفین رابطه قراردادی لازم به‌نظر می‌رسد. بیمار برمبنای کرامت انسانی که ذاتی اوست دارای حقوقی غیر‌قابل سلب می‌باشد که حق تعیین سرنوشت از جمله این حقوق است و از آنجا که به عنوان یک انسان مسلط بر نفس خویش است دخالت پزشک برای درمان نیاز به اذن او دارد و اذن بیمار همان اعلام رضایت یا اخذ نظر او در تصمیم‌گیری‌های پزشکی می‌باشد.</div>
خلاصه ماشینی:
"با فرض دریافت اطلاعات لازم ، چنان چه بیمار تصمیمی اتخاذ نماید که با جنبه های علمی و درمانی منافات دارد یا بیمار واجد صلاحیت که حق رد کردن درمان را دارد، حتی اگر این امتناع منجر به ناتوانی یا مرگ او شود و در مواردی که بیمار به علت ملاحظات عقیدتی و فرهنگی از گرفتاری به بیماری خاص ، ترس از درد، تجربۀ تلخ گذشته از تشخیص و درمان غلط یا مسائل اقتصادی ناگزیر از اتخاذ تصمیماتی این چنین شود که از نظر پزشک غیرمنطقی و غیرقابل قبول باشد آیا این قبیل مسائل میتوانند توجیهی برای عدم پذیرش و عمل ننمودن به تصمیم بیمار توسط کادر پزشکی شود؟ آیا صرف این که بیمار را به تنهایی تصمیم گیرندة نهایی بدانیم کفایت میکند؟ یا این که باید معلوم شود تصمیم گیرنده در چه موقعیت یا شرایطی قرار دارد؟ به چه اطلاعاتی نیاز دارد؟ ارزش های موردنظر او چیست و چگونه میتوان او را در تعیین ارزش ها یاری نمود؟ با پیشرفت اخلاق پزشکی، امروزه در دنیا حقوقی را برای بیماران تعیین نموده اند و از جمله آن ها تمایل شخصی بیمار به خاتمۀ درمان و رضایت او به ادامۀ درمان است که براساس ارزش های شخصی بیمار، توسط پزشکان میبایست در نظر گرفته شود."