چکیده:
هدف: در این پژوهش، سطح نیروی انسانی (کارکنان عادی، کارکنان کلیدی، مدیران ارشد)، با توجه به زیر معیارهای حوزههای مدیریت دانش و حوزههای پنجگانه مدیریت دانش (داده، اطلاعات، دانش، خرد، کارکنان) با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی فازی باهدف بیشینهسازی مدیریت دانش در شرکتهای پروژه محور (شرکت گسترش هوانوردی پارس یا پادیکو، شرکت مهندسی سپتا و شرکت خدماتی مهندسی آوا بهبود) اولویتبندی شدهاند. روش: برای تحلیل اطلاعات بهدستآمده از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی (FAHP) استفاده میشود. روش تحلیل توسعهای چانگ مورد استفاده قرار گرفت. جامعه آماری تحقیق عبارت بود از کارشناسان خبره شرکتهای پروژه محور که تعداد آنها بالغبر 12 نفر بود و ابزار گردآوری دادهها، اسناد و پرسشنامه بود. یافتهها: با توجه به پاسخهایی که بهوسیله گروه تصمیمگیرنده ارائه شد. نتایج نشان داد که ترتیب نهایی اهمیت معیارهای مدیریت دانش به این صورت بود که داده با اختلاف وزنی فاحش در اولویت نخست قرار دارد و خرد، کارکنان، دانش ، اطلاعات در اولویت بعدی قرار میگیرند. در مقایسه 6 شاخص، با توجه به داده، مشخص شده است که تحلیل نظر مشتریان در اولویت نخست قرار میگیرد، در مقایسه 6 شاخص با توجه به اطلاعات مشخص شده است که هماهنگی و یکپارچهسازی اطلاعاتی در درون سازمان در اولویت نخست قرار میگیرد. در مقایسه 6 شاخص با توجه به دانش ، مشخص شده است که میزان توسعه کاربرد دانش در سازمان در اولویت نخست قرار میگیرد. در مقایسه 6 با توجه به خرد ، مشخص شده است که قابلیتهای نوآوری در کارکنان در اولویت نخست قرار میگیرد. در مقایسه 6 شاخص با توجه به کارکنان مشخص شده است که نرخ کارکنانی که سازمان را ترک کردهاند در اولویت نخست قرار میگیرد.نتیجهگیری: نتایج بهدستآمده نشان داد کارکنان عادی در اولویت نخست و مدیران ارشد در اولویت دوم کارکنان کلیدی در اولویت آخر قرار میگیرد. .واژه های کلیدی :منابع انسانی ،مدیریت دانش ، تحلیل سلسله مراتبی فازی
خلاصه ماشینی:
"174 در مقایسه ٦ شاخص (احترام به حقوق مالکیت معنوی و فکری، قابلیت های نوآوری در کارکنان ، میزان سرمایه گذاری انجام شده بر روی کارکنان کلیدی، میزان احـراز صـلاحیت کارکنان ، بهبود سطح درآمدی کارکنان ناشی از نوآوریها، تعداد اختراعات ثبـت شـده در سازمان ) با توجه به خرد ، نتایج بـر اسـاس جـدول ٦ مشـخص شـده اسـت کـه قابلیـت هـای نوآوری در کارکنان در اولویت نخسـت قـرار مـیگیـرد و تعـداد اختراعـات ثبـت شـده در سـازمان ، بهبـود سـطح درآمـدی کارکنـان ناشـی از نـوآوریهـا، میـزان احـراز صـلاحیت کارکنان ، میزان سرمایه گذاری انجـام شـده بـر روی کارکنـان کلیـدی و احتـرام بـه حقـوق مالکیت معنوی و فکری به ترتیب در اولویت بعدی قرار می گیرند .
در مقایسه ٣ عنصر مربوط به سطح نیـروی انسـانی بـا توجـه بـه تعداد طرح های بهبود ارائه شده توسط کارکنان ، استانداردهای دانشـی موجـود در سـازمان ، برنامه ریزی دانشی، پایگاه داده ، استفاده از شبکه های اطلاعاتی، به روزرسانی دانش ، سـاختار شبکه های ارتباطی و اطلاعـاتی، کـارایی و اثربخشـی نـرم افزارهـای کـاربردی در سـازمان ، میزان توسعه کاربرد دانش در سازمان ، نقش نوآوریهای ایجادشـده در بهبـود فـن آوریهـا در سازمان ، قابلیت های نـوآوری در کارکنـان ، میـزان سـرمایه گـذاری انجـام شـده بـر روی کارکنان کلیدی، میزان احـراز صـلاحیت کارکنـان ، نـرخ کارکنـانی کـه سـازمان را تـرک کرده اند مشخص شد که کارکنان عادی در اولویت نخست ، مدیران ارشد در اولویـت دوم و کارکنان کلیدی در اولویت آخر قرار می گیرد."