چکیده:
دو فرقه کلامی شیعه و معتزله در مسائل گوناگونی اختلاف دارند. سید مرتضی ، سرآمد متکلمان امامیه در قرن چهارم و پنجم هجری که به ناحق به اعتزال متهم شده ، به نقد یکی از مسائل اختلافی با معتزله پرداخته و در تقابل با این جریان ، به افضلیت پیامبران بر ملائکه معتقد است . وی هرچند با نقد ادلة له و علیه مدعای معتزلیان مبنی بر افضلیت ملائکه بر پیامبران ، رأی شیعه را اختیار می کند، در ادلة عقلی و نقلی امامیه نیز خدشه می کند و مبنای پذیرش قول امامیه را اجماع علمای این طایفه می داند. به نظر می رسد در مجموع ، نظر سید مرتضی دربارة مسئله تفاضل قابل قبول باشد، چراکه ادلة ذکرشده قابل مناقشه است و نمی توان با تکیه بر آن ها، رأی قاطعی اتخاذ کرد.
خلاصه ماشینی:
"این مسئله از چنان اهمیتی برخوردار است که کثیری از متکلمان متقدم اشعری همچون فخر رازی در فصل نهم از کتاب المطالب العالیة (فخر رازی ، ١٤٠٧ق ، ٧: ٤٠٥)، ابن ابی العز حنفی در شرح العقیدة الطحاویة (ابن ابی العز، ٢٠٠٥: ٣٠١)، تفتازانی در شرح مقاصد (تفتازانی ، ١٤٠٩ق ، ٥: ٦٥) و میرسید شریف جرجانی در مقصد هشتم از شرح مواقف (جرجانی ، ١٣٢٥ق ، ٨: ٢٨٣) و متکلمان شیعه همچون علامه حلی در مبحث هفتم از مناهج الیقین فی اصول الدین (حلی ، ١٤١٥ق : ٤٢٨)، فاضل مقداد در مبحث پنجم از کتاب ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین (فاضل مقداد، ١٤٠٥ق : ٣٢١) و هم چنین در کتاب اللوامع الالهیة (فاضل مقداد، ١٤٢٢ق : ٢٩٧)، محمدجعفر استرآبادی در فصل پنجم از کتاب البراهین القاطعة فی شرح تجرید العقائد الساطعة (استرآبادی ، ١٣٨٢، ٣: ٦٤) و هم چنین برخی معاصران مانند محمد جمیل حمود در کتاب الفوائد البهیة فی شرح العقائد الامامیة (حمود، ١٤٢١ق ، ١: ٥٠١) دربارة این مسئله به تحقیق و پژوهش پرداخته اند.
این مسئله ـ مسئله تفاضل بین انبیا و ملائکه ـ اگرچه اثر عملی در زندگی ما و اعمال عبادی ما نمی گذارد، اما از سویی ، آگاهی ما دربارة مسائل کلامی مطرح شده در سده های نخستین اسلامی را ارتقا می بخشد و از سوی دیگر، در رفع اتهام هم نوایی امامیه با معتزله در اصول اعتقادی به ما مدد می رساند؛ خصوصا از زبان سید مرتضی ، عالم برجستة امامی که خود به خطا به سنت اعتزال نسبت داده شده و در برخی منابع ، از او به «رأس الاعتزال » در روزگار خویش یاد شده است (برای نمونه نک : ابن تغری بردی ، النجوم الزاهرة ، بی تا، ٥: ٣٩)."