چکیده:
استفاده از ابزارهای قدرت نرم منجر به ساخت و شکل دهی موافقت و یا تایید افکار عمومی میشود و این در چارچوبها و ابعاد روحی و روانی قرار می یگ رد که هیچ ک ی از قدرت های جهانی جهت ایفای نقش فعال و تاثیرگذار خود و یا کاهش هزینه های تحقق اهداف مورد نظر خود از آن بی نیاز نیستند و از این طریق تلاش میکنند تا مصداقیت و یا مشروعیت اهداف خود را تحکیم بخشیده و افزایش دهند و آنها را جزو به عنوان اهداف جهانی مشترک به افکار عمومی القا کنند. «هالیوود» از زمان پیدایش در اوایل قرن بیستم به عنوان یکی از مهم ترین عناصر جذب و قدرت نرم، همیشه نقشی اساسی را در صنعت سرگرمی و سینمای جهان ایفا کرده و همواره بر این صنعت سلطه داشته است . این تاثیرگذاری طی دو دهه گذشته در سایه جهانی سازی و عصر اطلاعات به خصوص با گسترش ماهوارهها، شبکه های کابلی که تولیدات آمریکایی را نمایش میدهند، افزایشیافت و تکیه بسیاری از نسل ها بر اینترنت ، فیلم ها و وسایل سرگرم کننده به عنوان ابزارهای اساسی برای جذب افکار عمومی و گرایشات و تمایلات، بیش از پیش از اهمیت ابزارهای سنتی مثل کتاب و رسانه های شنیداری و نوشتاری و ... کاست . بنابراین فیلم ها که فیلم های آمریکایی در راس آن قرار دارند، نقش نهادهای آموزشی جایگزین را در قبال کاربران ایفا کردند و دست اندرکاران امور از طریق سینما افکار و نظرات خود را در قبال بسیاری از مسائل و قضایا بیان کردند.
خلاصه ماشینی:
"سی، در کتاب خود تحت عنوان "چپ و راست هالیوود: چگونه ستارگان سینما، سیاست امریکا را شکل دادند" به نقش چهره های تأثیرگذار سینما بر سیاست میپردازد: چارلی چاپلین در فیلم های صامت طبقۀ کارگر را هوشمندتر و بهتر از اشراف به تصویر کشید؛ لوئیس ب مایر[١٧] در اواخر دهه ١٩٢٠ به جمهوریخواهان کمک کرد و با در اختیار گذاشتن کمپانی مترو گلدین م ری برای حزب و همچنین کمک به هربرت هوور در کنوانسیون حزب جمهوریخواه در ١٩٢٨ نقش آفری ی کرد؛ ادوارد ج رابینسون، در حالی که ٧٥% از مردم امریکا مایل به ورود دولت به جنگ جهانی نبودند، به مبارزه علیه نازیسم پرداخت ؛ جرج مورفی، بازیگر و سناتور کالیفرنیا در ١٩٦٤؛ رونالد ریگان، بازیگر و رئیس جمهور امریکاو نقش آفری ی در دوران مک کارتیسم به همراه مورفی؛ ج ن ی فاندا، بازیگر و فعال هوادار پایان جنگ ویتنام؛ شان پن و جرج کلونی، دمکرات و مخالف سیاست های یکجانبه گرایانۀ بوش و دیگر بازیگران و کارگردانان.
قدرت نرم و دیپلماسی خارجی آمریکا تحولات دهه های اخیر در حوزه روابط بین الملل ، حاکی از اهمیت مقوله فرهنگ در دست یابی به اهداف و بهبود روابط میان دولت ها است ؛ به نحوی که امروزه شاهد ظهور و تشکیل اتحادیه های فرهنگی در عرصه جهانی بوده تا از این طریق ، زمینه تنازعات و چالش های بین المللی، برطرف و موجب هم گرایی دولت ها و ملت ها گردد."