چکیده:
میتوان اذعان داشت که بخش قابل توجهی از مقتضیات اقتصادی هر کشور در گرو فضای کسب و کار مساعد و مناسب آن کشور است. عدم برخورد مناسب با پدیده فضای کسب و کار در ایران و در نظر نگرفتن علایق و نگرش های مدیریتی از جمله کارآفرینان آن، همواره مشکلات و نارساییهای در بهبود فضای کسب و کار به دنبال داشته است. بررسی نگرش مدیران واحدهای تولیدی بهعنوان کارآفرینان میتواند ما را در شناخت موانع و مشکلات موجود بر سر راه بهبود فضای کسب و کار یاری رساند تا از این طریق بتوان با برنامهریزیهای مناسب از سوی دولت زمینه کارآفرینی و بالطبع اشتغال را فراهم آورد. پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل اجتماعی مرتبط با نگرش مدیران واحدهای تولیدی نسبت به فضای کسب و کار در شهر یزد انجام گرفت. این پژوهش با روش پیمایش و به صورت مقطعی انجام شدهاست. جامعه آماری مورد مطالعه را مدیران کسب و کارهای کوچک و متوسط فعال شهر یزد تشکیل میدادند که براساس فرمول کوکران 145 نفر از آنان به شیوه نمونهگیری تصادفی سیستماتیک، بهعنوان حجم نمونه، انتخاب شدند. تکنیک جمعآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی آن از طریق اعتبار محتوا و پایایی از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ سنجیده شد. تکنیکهای آماری مورد استفاده، شامل آزمون تفاوت میانگین (T-test)، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه بوده است. و سپس اطلاعات جمعآوری شده (بوسیله پرسشنامه) با استفاده از نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها نشان داد میزان نگرش مدیران نسبت به فضای کسب وکار مثبت است. هم چنین یافته ها نشان داد که بین جنسیت، وضعیت تأهل، ارتباط با واحد تولیدی، نوع سازمان و سطح مدیریت مدیران با نگرش نسبت فضای کسب و کار تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین سن، تحصیلات، درآمد ماهیانه، تحصیلات پدر، تحصیلات مادر و تعداد شاغلان با نگرش مدیران نسبت به فضای کسب و کار رابطه معناداری وجود ندارد. اما بین متغیرهای اصلی تحقیق شامل ریسک پذیری، خلاقیت، پذیرش اجتماعی، دینداری و بهره مندی از وسایل ارتباط جمعی با نگرش نسبت به فضای کسب و کار همبستگی مثبت، مستقیم و معناداری وجود دارد. تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که به ترتیب سه متغیر پذیرش اجتماعی، خلاقیت، دینداری در مجموع 5/60 درصد از واریانس نگرش نسبت به فضای کسب و کار را تبیین میکنند.
خلاصه ماشینی:
"بدین ترتیب بر اساس مطالب گفته شده و با توجه به چارچوب نظری پژوهش می توان گفت که متغیر «نگرش نسبت به فضای کسب و کار» به عنوان متغیر وابسته با عواملی گوناگون در ارتباط بوده که بخشی از آن ها مدل پژوهش حاضر را شکل می دهد؛ چنانکه «خلاقیت در محیط کار»، «ریسک پذیری »، « پذیرش اجتماعی »، «بهره مندی از وسائل ارتباط جمعی و فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی » و «دینداری یا نگرش مذهبی » به عنوان متغیرهای مستقل اصلی ، عوامل اقتصادی - اجتماعی هستند که با متغیر وابسته «نگرش مدیران به فضای کسب و کار» رابطه دارند.
۷۰ مأخذ: یافته های تحقیق همان طور که در جدول ۵ ملاحظه می شود، میان نگرش مدیران نسبت به فضای کسب و کار بر حسب نوع سازمان و سـطوح مدیریتی یـکسان است و اختلاف مـعناداری بین گروه های مختلف دیده نمی شود.
۳۰۲** مأخذ: یافته های تحقیق **: معنی داری در سطح یک درصد، **: معنی داری در سطح ۵ درصد همان طور در جدول ۶ ملاحظه می شود، بین نگرش نسبت به فضای کسب وکار با متغیرهای ریسک پذیری ، خلاقیت ، پذیرش اجتماعی ، دینداری و مصرف رسانه رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
نتایج آزمون همبستگی نشان داد که بین نگرش به فضای کسب و کار با متغیرهای ریسک پذیری ، خلاقیت و کارآفرینی در جامعه ، پذیرش اجتماعی و مصرف رسانه رابطه مثبت و معنادار وجو دارد که موید نظرات و مطالب ارائه شده در چارچوب نظری تحقیق می باشد."