چکیده:
پژوهش حاضر به منظور بررسی روابط مستقیم و غیرمستقیم متغیرهای شناختی باورهای بنیادی، باورهای مرتبط با مواد، عقاید وسوسهانگیز، هیجان منفی و توانایی تنظیم هیجان با برگشت به مصرف مواد در قالب یک مدل علی انجام شد. 300 نفر از معـتادان خود مـعرف به مراکز درمان اعـتیاد شهرستان جـهرم از طریق نمونهگیری در دسترس انتخاب و با استفاده از مقیاسهای نگرش ناکارآمد، باورهای مرتبط با مواد، پرسشنامه افسردگی- اضطراب- استرس، پرسشنامهی عقاید وسوسهانگیز، و خردهمقیاس تنظیم هیجان پرسشنامه هوش هیجانی شات مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادههای پژوهش با استفاده از روش تحلیل مسیر مورد بررسی قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که مدل فرضی بازگشت به مصرف مواد از برازش مناسبی برخوردار است و واریانس معناداری از بازگشت به مصرف مواد را تبیین میکند. بر اساس این مدل، مجموعهای از متغیرهای شناختی شامل باورهای مرکزی، عقاید مرتبط با مواد و عقاید وسوسهانگیز و راهـبردهای تنـظیم هـیجان در رابـطهی بین هیـجانهای منفی و بازگشت بـه مـصرف مواد میانجیگری میکنند. استفاده از تکنیکهای شناختی رفتاری برای شناسایی و تغییر باورهای مرکزی، باورهای مرتبط با مواد و آموزش راهبردهای انطباقی مقابله با وسوسه و تنظیم هیجان، باید بخش مهم برنامهی درمان سوء مصرف مواد باشد.
The purpose of this study was to test the direct and indirect relationships of negative emotion، core beliefs، substance-related beliefs، craving، and emotion regulation with relapse of substance abuse. A sample of 300 addicts in Jahrom city were selected by available sampling and completed depression- anxiety- stress scale، dysfunctional attitude scale، substance-related beliefs questionnaire ، craving beliefs، negative emotion and emotion regulation scales. The collected data were analyzed by path analysis method. The results indicated that the hypothetical model had a good fitness and explain significant variance of substance abuse relapse. According to this model a set of cognitive variable such as core beliefs، substancerelated beliefs، craving beliefs and emotion regulation strategies mediated in relationship between negative emotion and substance relapse. Use of the cognitive techniques to identify and modifying of core beliefs and substance-related beliefs and training of adaptive coping with craving and emotion regulation strategies should be an important part of prevention and treatment programs.
خلاصه ماشینی:
"سوالی اصلی که پژوهش حاضر این بود که آیا مدل پیشنهادی بازگشت به مصرف مواد در افراد معتاد از برازش کافی برخوردار است ؟ و اینکه متغیرهای درون زا و برون زای مطرح شده در مدل چگونه به طور مستقیم و غیرمستقیم بر بازگشت به مصرف مواد تأثیر می گذارند و در کل 1- Coping Strategy 2- Emotion Regulation 3- Riley & Schutte 4- Dawes, Clark & Moss 5- Siegle & Senna 6- Mayer & Salovey 7- Parker چند درصد از واریانس بازگشت به مصرف مواد را تبیین می کنند؟ / شکل (١) مدل فرضی بازگشت به مصرف مواد روش جامعه ، نمونه و روش نمونه گیری تحقیق حاضر، از نوع مطالعه همبستگی و مدلیابی است که به منظور بررسی روابط مستقیم و غیرمستقیم مجموعه ای از متغیرها انجام شده است .
1- Dysfunctional Attitude Scale 2- Drug Belief Questionnaire 3- Depression Anxiety Stress Scale 4- Costello & Comery اعتبار و روایی این آزمون در پژوهش های متعدد مورد بررسی قرار گرفته است (صاحبی و همکاران ، ١٣٨٤) اعتبار این مقیاس را از طریق همسانی درونی و روایی آن را با استفاده از تحلیل عاملی و روایی ملاک با اجرای هم زمان آزمون های افسردگی بک ، اضطراب زونگ و استرس ادراک شده مورد بررسی قرار دادند و همسانی درونی مقیاس های DASS با آزمون افسردگی بک ٠.
در این پژوهش یک مدل فرضی شامل روابط علی بین متغیرهای هیجان منفی ، باورهای مرکزی ، باورهای مرتبط با مواد، عقاید وسوسه انگیز و راهبردهای تنظیم هیجان با بازگشت به مصرف مواد در میان معتادان ترک کرده شهرستان جهرم تدوین و مورد ارزیابی قرار گرفت ."