چکیده:
آگامبن اعتقاد دارد که، در غرب حکومت شکل تدبیر به خود گرفت و این تغییر شکل، ریشه در الاهیات مسیحی دارد. و معتقد است تدبیر الاهیاتی به معنای دوگانگی میان وجود و کنش خداوند است و اساس حکومت نیز بر این دوگانگی بنا شده است. در ادامه وی نظریه مثبت را مطرح میکند که، خداوند امور جزیی را مدیریت نمیکند و مدیریت او شامل علتها و قانونهای نخستین میشود. فرضیه اصلی آگامبن این است که، تمام مفاهیم الاهیات سیاسی، پارادایمهایی در حکومت مدرن میشوند. وی در نهایت مشکل دموکراسیهای غربی را این میداند که، کاملا حکومتی شدهاند و فقط مبتنی بر دولت هستند.
خلاصه ماشینی:
"تدبیر الاهیاتی و حکومت مدرن: آگامبن معتقد است تدبیر الهیاتی به معنای دوگانگی میان وجود و کنش خداوند است و سپس این دوگانگی را با دوگانگی آریوس از مبحث پدران و فرزندان مقایسه میکند.
آگامبن میگوید «عالمان دینی همواره در برابر این پرسش قرار گرفتهاند که، اگر خداوند حاکم جهان است، پس چرا این همه شر در جهان وجود دارد؟ تاکنون هزاران کتاب در پاسخ به این پرسش نوشته شده است و خواهید دید که این پاسخ، چه اهمیتی در شکلگیری اندیشه مدرن سیاسی دارد»؟ وی در ادامه میافزاید «استراتژیستهای دولت آمریکا معتقدند که، بمباران کردن یک منطقه به خودی خود امری جدی نیست؛ چون برای شر انجام میشود، مثل بمباران کردن عراق برای دفع صدام.
ماحصل تفکر و اندیشه آگامبن این است که، پایه و اساس حکومتهای غربی و مدرن امروزی، الاهیات مسیحی است و این الاهیات خمیرمایه حکومتها میباشد؛ اما آنچه که نمایان است و از سیر تاریخی برای ما هویدا میشود مطلبی کاملا عکس آن چیزی است که آگامبن برداشت کرده است."