چکیده:
ناهمگونی ملی در بعد فرهنگی و سرزمینی شاخصه بسیاری از کشورهاست . تجربیات کشورها در بعـد مدیریت ناهمگونی ملی متفاوت می نماید؛ به گونه ای که هر کدام از آنها متناسب با نوع ناهمگونی برای تقویت پیوستگی سرزمینی و همبستگی ملی ، سیاست های مختلفی را در پیش می گیرند. بـا ایـن حـال، اکثر کشورها به فراخور پهناوری و شمار جمعیت با مقوله ناحیه گرایی روبـرو هـستند کـه مـشروعیت حکومت و گاه دولت را به چالش می کشاند. ایران متاثر ازموقعیت جغرافیایی اش در طی تاریخ دیرپای خود،سرای سکونت گروههای زبانی - مذهبی بسیاری بوده است . از این رو، تعامل میان ایـن نـواحی از فرهنگ و مدنیت ایرانی ،فرهنگی متکثر ساخته است . بلوچـستان واقـع در جنـوب شـرق کـشور از آن دست نواحی است که به واسطه ناهمگونی های زبانی ، مذهبی و زین سطح بهرهمندی ، از شاخـصه هـا و مولفه های وجودی لازم برای ناحیه گرایی برخوردار است . مقالـه حاضـر کـه مـاهیتی کـاربردی دارد و روش گردآوری اطلاعات آن کتابخانه ای است با رویکردی توصیفی - تحلیلی به تبیین اثرات مقیـاس - های جغرافیایی در ابعاد جهانی ،منطقه ای، ملی ، ناحیه ای و محلی بر شکل گیری پدیـده ناحیـه گرایـی در جنوب شرق ایران پرداخته است .نتیجه پژوهش نشان داد که شکلگیری ناحیه گرایی در بلوچستان متـأثر از مقیاسهای متعدد جغرافیایی است که هرکدام به شکلی متمایز ظهور این پدیده را در این ناحیـه بـه دنبال داشته اند. از این رو، این م یاسها از رهگذر ابزارهای رسانه ای، حمایت های مالی وایـدئولوژیک برخی کشورهای منطقه ، وجود برخی محدودیت هابرایمشارکت کامل سیاسـی -اجتمـاعی ، ناکارآمـدی نظام توزیع ، تعارض منافع هویت های ناحیه ای، بعد مسافت و ناهمگونی مذهبی مواردی هستند کـه در مقیاس های مختلف زمینه بروز ناحیه گرایی مذهبی را در این بخش از کشور فراهم کرده است .
خلاصه ماشینی:
"متأثر از رشد و گسترش فناوریها، رسانه هـا، سـطح سـواد و آگاهی و دسترسی به این زیرساخت هاو افزایش مراودات، ساکنان نواحی جغرافیایی از مقیاس های مختلف جغرافیایی (محلی ، ناحیه ای، ملی ، منطقه ای و جهانی )اثر می پذیرنـد کـه ایـن اثرگـذاری و اثرپـذیری تـوان حکومت ها بـرای حفـظ همبـستگی ملـی وپیوسـتگی سـرزمینی را بـه چـالش کـشانده اسـت .
ناحیه بلوچستان به عنوان بخشی از استان سیستان و بلوچستان به واسطه تمایز مذهبی ، فاصله جغرافیایی نسبت به مرکز، همسایگی با دو کشور فقیر و بحران زده افغانستان و پاکستان، همسایگی با کانون اصلی کشت تریاک در جهان وبه تبع آن قرارگرفتندرگذرگاههای اصلی عبـور و ترانزیت مواد مخدر ، پیوستگی سرزمینی قومی بلوچ میان سه کشور ایران، پاکستان و افغانستان وکـنش - های گسترده میان آنها، فقر و محرومیت اقتصادی در مقایسه بـا سـایر فـضاهای ملـی ، سـاختارطایفه ای - ،تنگناهای طبیعی و فعالیت گروههای تروریستی بنیادگـرا دسـت کـم طـی یـک دهـه اخیـر بـا طیفـی از رخدادهای ناحیه گرایانه مواجه بوده است .
نتیجه این امر و رسیدگی کمتر به سایر نقاط استان- به ویژه مکران- نارضایتی های زیادی در پی داشته و حس تبعیض را در بین ساکنین این ناحیه به وجود آورده استکه بـا توجـه بـه سـایر مقیاسهای اثرگذار از جمله حساسیت به کارگیری بلوچها در مناصب اداری - سیاسی و احساس سلطه و تسلط سیستانی ها بر آنها؛ خواه ناخواه زمینه های اختلاف و بی اعتنایی به مسائل استانی و گـاه کـشوری را در میان مردم بلوچستان به وجود آورده است ."