چکیده:
در این مقاله ، که دربارة نقشهای فعل در روایت است ، ابتدا اهمیـت فعـل از نگـاه صـاحبنظران روایت ، مطرح ، و سپس ضمن پرداختن به مفاهیم بنیادی این موضوع ، طبقـه بنـدیهای تـازه در زمینه فعل شناسی از زاویه روایت پژوهی معرفی شده است . شگردهای فعل و نقش دوگانه آن نیز، هم در ساحت نحوی و هم در ساحت روایتی، مـورد توجه بوده است . در این بررسی سعی شده است تا با استفاده از نظریه های روایت شناسـانه ، نقـش فعـل در ٧١ مفاهیمی مانند پیرفت ، کنش ، توصیف ، نمایش ، کانونیسازی و دگردیسیهای نحوی به شیوه ای روشن بیان شود و در نهایت ، تاثیرگذاری افعال در ایجاد نوعی طبقه بندی گونه های داسـتانی و پرداخت سبک شناسانه رمانها مورد ارزیابی قرارگیرد. در بخش روانشناسی با ارائه برخی آزمونها و طرح جملات همپایه و ناهمپایه ، اهمیت فعـل در خوانش و حفظ و درک مضامین متن روایی، مطمح نظر واقع میشود. در سـاخت نحـوی، اقسام فعل معرفی، و در جلوه های ویژه ای همچون حـذف ، تکـرار و تـراکم فعـل ، تـاثیر ایـن شگردها در عناصر مهم داستانی مثل پیرنگ ، شخصـیت و زمـان داسـتان برجسـته مـیشـود. علاوه بر این ، معناشناسی فعل در روایت نیز قابل طرح است که در طی آن ، پژوهنـده تـلاش میکند؛ ظرافتها و ظرفیتهای فعل در ساختن متنهای شاخص ادبی را نمایش دهد.
خلاصه ماشینی:
"٢. ١٣ دانش آموختۀ کارشناسی ارشد دانشگاه خوارزمی تهران (تربیت معلم سابق ) پیشینۀ پژوهش به رغم آنچه دربارة نقش و جایگاه فعل در روایت گفته خواهد شد، منابع کمی هسـت که این مقوله را به گونه ای مستقل و همه جانبه ، مورد بررسی قرار داده باشد؛ مثلا ممکن است انواع فعل و دگردیسیهای معنایی آن را در یک کتاب خاص ، معرفی و طبقه بنـدی کرده باشند؛ اما تأثیرش در روایتگری تاریخی، ارزیابی نشده باشد؛ مانند کتاب «دسـتور تاریخی زبان فارسی» و «ماده های فعل های فارسـی دری» از دکتر محسن ابوالقاسمی و «انواع فعل در تاریخ بیهقی» تألیف مریم السادات رنجبر.
همین طور فعلهای «تری، تزاور، تقرضهم ، تجسهم و نقلبهم » در سورة کهف ، که بـر استمرار زمان حال دلالت دارد و مفهوم کش آمدگی زمان سیصـد سـال را بـه تمهیـدی روانکاوانه تداعی میکند؛ تا زمان را برای شنونده آرام آرام طول بدهـد؛ امـا بـا رسـیدن صحنۀ بعدی، زمان اخباری فعل ، ناگهان به گذشته تغییر پیدا میکند؛ زیـرا فضـای ایـن صحنه ، دیگر پذیرای کنشهای کند نیست و در واقع روایت از توصیف به صحنه تبـدیل میشود.
معنای فعل بر قالب اثر حاکمیت دارد در حالی که در نمونه های عادی، نوع روایت است که تعیین کنندة فعل میشود و در نتیجه ، واقعی یا غیـر واقعـیبـودن فعـل ، مـورد ١٠١ ارزیابی دوباره قرار میگیرد؛ فیالمثل «جامع التواریخ و جهان گشـا»، دو نـوع روایـت از یک موضوع را ارائه میکنند؛ اما در روایت نخستین ، فعلها یا به طور عام ، واژه ها فقط در خدمت پیام رسانی است بیاینکه گسترة معنایی آنها وسـعت تـازه ای پیـدا کنـد؛ امـا در جهانگشا، جوینی آن قدر با واژه ، چندپهلو برخورد میکند که در وهلۀ اول نمیتوان باور کرد؛ آنچه خوانده میشود تاریخ واقعی است یا لفاظی تاریخی که تأثیر کلام را بیشتر از توثیق تاریخی بها میدهد؟!"