چکیده:
نمایش رادیویی نوعی تئاتر شنیداری است که براساس ویژگـیهـای رادیـو شکل گرفته است . درام رادیویی نیز نوعی درام وابسته به فن (تکنیک ) است که در آن، رادیو، وسیله و درام رادیویی، محتوا و پیام است که باید آن را شنید. در این تکنیک ، تمامی ویژگیهای نمایش صحنه از طریق کلام، صوت و موسـیقی به مخاطب انتقال مییابد. برای انتقـال مطلـوب، مـیتـوان یـک ایـده نمایشـی برگرفته از متون کهن را بـه وسـیله درامـاتورژی پرورانـد و باورپـذیر کـرد تـا مخاطب به خوبی با آن ارتباط برقرار کند. برای بررسی این مفهـوم، نمایشـنامه رادیویی بهرام چوبینه برگرفته از شاهنامه انتخاب شده است .
خلاصه ماشینی:
"دراماتورژی و اقتباس، جداییناپذیرنـد؛ اگـر یک متن کلاسیک داشته باشیم و نویسنده یا کارگردان بخواهد اثر او وفادار بـه متن اصلی بماند، اما مخاطب را هم جذب کند، این هنر دراماتورژی اسـت کـه dramatist playwright به کمک فن اقتباس میآید و با پژوهش و تفحص ، یک متن قدیمی را بـه یـک متن جدید برمیگرداند؛ یعنی برداشتی مطابق با شرایط روز و به زبان معاصر از طریق ترجمه و اقتباس.
برای تبدیل داستانهای شاهنامه به نمایش رادیویی بایـد ضـمن بحث و بررسی در خصوص ارزش دراماتیک و جنبه های نمایشی آن، نویسنده تلاش کند تا کمی از زبان سنگین و فاخر شاهنامه فاصله گیرد؛ به گونـه ای کـه نمایشنامه رادیویی نه آنچنان سنگین باشد کـه تنهـا عـدهای خـاص جـذب آن شوند و نه آنچنان ساده که به ارزش متن ادبی لطمـه وارد کنـد.
اگرچه عنوان داستان، عموما به معنایی خاص، شامل رمان، داستان کوتـاه و داستان بلند میشود، اما در اقتباس یـا تنظـیم داسـتان بـرای نمـایش رادیـویی، تمامی انواع قصه و داستان، خواه به معنای یاد شده و خواه به مفهـوم کلـی آن کلامسازی اشاره به الگوهای تمرینی دارد که طی آنها کارگردان به جای تکیه بر دریافت های متن از نمایشنامه ، پرداخت شفاهی و کلامی آن را در بیان دراماتورژ دنبال میکند.
با تأسیس رادیو و شروع پخش نمایش های رادیویی، این پرسش مطرح شد کـه آیا دراماتورژی در آن زمان در نمایش های رادیویی وجود داشته اسـت ؟ پاسـخ این پرسش مهم و حیاتی، ایجاد مقوله ای به نام «تنظیم برای رادیـو» و «اقتبـاس برای رادیو» از رمان و داستانهای معروف بود که در اسناد دیده میشـود و بـه نوعی کارکرد انتخاب نمایشنامه و کلامسازی در دراماتورژی را توضیح میدهد."