چکیده:
یکی از مباحثی که اخیرا در حوزه فقه و حقوق کیفری مورد نزاع و اختلاف قرار گرفته است مشروعیت یا عدم مشروعیت اجرای مجدد حکم اعدام تعزیری می باشد. اعدام تعزیری یکی از اقسام مجازات های سالب حیات است که از ناحیه حاکم تعیین می شود. اعدام تعزیری مجدد در جایی مطرح است که وقتی مجرمی به اعدام تعزیری محکوم گشته و تمامی مقدمات و تشریفات اعدام هم نسبت به آن اعمال، و حکم قانون یعنی اعدام هم در باره او بدون هیچ گونه شک و شبهه ای اجرا شده باشد و پزشک قانونی هم سلب حیات محکوم را تایید کرده و واقعا اطمینان پیدا کند که هیچ گونه علایم حیاتی ندارد؛ آنگاه بزهکار بعد از اجرای حکم به طور نادر و خاص به حیات برگشته باشد؛ بدون این که تعمد یا تخلف یا قصوری در اجرا و تایید آن صورت گرفته باشد در این حال آیا باید اجرای اعدام تکرار گردد یا خیر؟ دو نظریه : ضرورت تکرار اجرای اعدام، و عدم تکرار اجرای اعدام ابراز شده است . تلاش نگارنده، بررسی موضوع با نگرش فقهی و اصولی بوده و دستاورد پژوهشی نویسنده این است که : اولا- با فرض پذیرش اعدام تعزیری در مبانی فقهی ، اجرای مجدد حکم اعدام، از مستند معتبر شرعی و قانونی برخوردار نیست ، ثانیا- ادله
شرعی همچون قاعده درء الحد، اصل رعایت کرامت انسانی و قاعده حفظ دماء و
نفوس، نافی مشروعیت آن است.
خلاصه ماشینی:
"نحوه استدلال چنین است : یکی از دلایلی که به نظر، اجرای مجدد اعدام تعزیری را غیر مشروع قلمداد کرده و موجب توقف اجرای مجدد می شود؛ قاعده درء الحد می باشد؛ همان طور که در تفسیر قاعده فوق بیان گردید هر جا شبهه ای اعم از حکمیه یا مصداقیه در هر کدام از مراحل ثبوتی ، اثباتی ، و اجرایی و یا استحقاق مجازات خواه حدی یا قصاصی یا تعزیری حاصل شود با قاعده درء حکم برداشته شده و مجریان حق اجرای مجازات را ندارند؛ لذا در مسأله حاضر هم می توان گفت که وقتی اعدام تعزیری از ناحیه مجریان اجرا و هیچ گونه قصوری هم در اجرای حکم صورت نگرفته و اجرای حکم هم توسط ناظران واقعا تأیید شده باشد که محکوم مرده است و تصوری بر مردن نباشد ولی مجرم به طور خاص مجددا حیات پیدا کرده باشد در این حال شبهه و شک حاصل می شود که آیا اجرای مجدد حکم مجازات اعدام باید تکرار گردد یا خیر؟ در این حال ، با توجه به مفاد این قاعده و گستره آن در تعزیرات و همچنین مبنای تخفیف و تسامح آن می توان مجازات مجدد را از شخص دفع نمود.
نحوه استدلال چنین است : با توجه به جایگاه اصل کرامت انسانی در متون دینی و مبنای بعضی از احکام و همچنین بر اساس آیات قرآن که سلب حیات از شخص بی گناه برابر با کشتن نوع انسان هاست می توان گفت : در مسأله حاضر هم برای مجرمی که محکوم به اعدام تعزیری گردد و اعدام هم جاری شود ولی بعدا بدون هیچ گونه تقصیری از ناحیه مجریان ، حیات پیدا کند؛ به نظر اجرای مجدد اعدام مجرم ، بر خلاف اصل کرامت انسانی می باشد؛ چرا که این مجرم به مجازاتی که مستحق آن بوده ، رسیده است هر چند که مجددا زنده شده باشد؛ که این را می توان رأفت و لطف پروردگار به چنین مجرمی تلقی کرد؛ و اگر مجددا ازاله حیات از آن به عمل آید به منزله پایمال کردن کرامت انسانی آن می باشد."