چکیده:
پس از شکست ساسانیان در نهاوند، یزدگرد سوم (632 تا 651م/۱۰ تا ۲۹ق) به شرق ایران پناه برد. او برای بازپسگیری نواحی ازدسترفته، تلاشهای بسیاری، مانند اتحاد با بزرگان و اشراف ایرانی ساکن در این مناطق انجام داد؛ اما این امر محقق نشد. پس از مرگ یزدگرد، فرزند وی پیروز، به همراه تعدادی از بزرگان دربار ساسانی، به دولت تانگ در چین پناه برد. آنها همواره سعی میکردند تا با کمک چینیان و سغدیان و تخاریان، ایرانشهر را از اعراب باز پس گیرند؛ اما در این راه، موفق نشدند. آگاهی ما درباره بازماندگان ساسانی که بعد از یزدگرد، به آسیای مرکزی و شرق دور پناه بردند، براساس منابع نخستین اسلامی، متون پهلوی، گزارشها تاریخی چینی و ژاپنی و یافتههای باستانشناختی در چین و ژاپن است. در اینجا سعی خواهیم کرد تا با بررسی و نقد اطلاعات متون فوق و پژوهشهای جدید، تصویری روشنتر از واپسین بازماندگان ساسانیان در تخارستان و چین و ژاپن ارائه کنیم.
The defeat of Sasanian in Nahavand led Yazgird III (632_651A.D)، the last sovereign of this dynasty، to take refuge in the eastern territories of Iran. He made alliance with Iranian aristocrats to restore the control of his lost lands، however he did not succeed. The son of Yazgird، piruz، and the Iranian aristocrats took refuge in the court of tang، which was located in China after the death of Yazgird. They continuously endeavored to release Persia from the control of Arabs by alliance with Chinese، Sogadians and thokhtariyans، however their attempts failed. This article tries to present a clear narrative from last Sasanians in Thakharestan، China and Japan by criticizing the available information in early Islamic and Pahlavid texts، Chinese and Japanese historical reports، archaeological studies in China and recent researches.
خلاصه ماشینی:
آگاهی ما دربارۀ بازماندگان ساسانی که بعد از یزدگرد، به آسیای مرکزی و شرق دور پناه بردند، براساس منابع نخستین اسلامی، متون پهلوی، گزارشها تاریخی چینی و ژاپنی و یافتههای باستانشناختی در چین و ژاپن است.
سه علت برای این بیتوجهی وجود دارد: نخست، مورخان دو نبرد سرنوشتساز، یعنی نبرد قادسیه در سال 637م/۱۵ق و نبرد نهاوند در سال 641م/۱۹ق و شکست ایرانیان در این نبردها را به عنوان پایان سلسله ساسانیان در نظر میگیرند؛ دوم، مرگ یزدگرد در مرو، دلیل اصلی انگاشته میشود که به سقوط ساسانیان و به دنبال آن، بیتوجهی به اخلاف او منجر شد؛ اما سوم که مهمترین علت است به منابع نوشتاری (ادبی) این دوره و خصوصا اطلاعاتی مربوط میشود که در گزارشهای چینی و ژاپنی وجود دارد.
مهمترین این منابع عبارتاند از تاریخ کهن دودمان تانگ (Old book of the Tang ،Jiu Tangshu (舊唐書))، تاریخ جدید دودمان تانگ (The new book of the Tang dynasty ،Xin tangshu (新唐書))، دانشنامه زه فو یوان گوئی (Prime Tortoise of the Record Bureau ،Cefu yuangui (册府元龟)) و دو منبع ژاپنی یعنی نیهون شوکی (Chronicles of Japan ، Nihon Shoki) و کهنترین مجموعه شعر ژاپنی، به نام مان یشو(Man’yōshū ) .
با توجه به اینکه تاریخ قدیم تانگ در طول سلسله سونگ، اصلاح و بازبینی و با عنوان تاریخ جدید تانگ منتشر شده است، به نظر میرسد که شرح آخرین ساسانیان در تاریخ جدید تانگ، درخور اعتمادتر است؛ زیرا، این کتاب در زمان صلح و زمانی که نویسندگان به دیگر منابع مرتبط دسترسی داشتهاند، نوشته شده است (Sivin, 1968: 88; Wilkinson, 2000: 820).