چکیده:
تفکر سیاسی در ایران معاصر با پیوند خوردن با شرایط سیاسی و اجتماعی خاص دوران خود در چند بستر پیش رفت و جریان هایی متمایز را به وجود آورد. در پژوهش های آکادمیک در ایران از آراء متفکرین مختلفی که در مقوله سیاست اظهار نظر کرده اند، تحت عنوان اندیشه سیاسی یاد می شود. بنابراین لازم می نماید به این سوال مهم پاسخ داده شود که؛ تفکر سیاسی در ایران بیشتر با کدام یک از مفاهیم فکری سیاسی تطابق دارد؛ فلسفه سیاسی، اندیشه سیاسی، نظریه سیاسی، کلام سیاسی یا ایدئولوژی؟ در این نوشتار سعی شده است تا این فرض مورد آزمون قرار گیرد که غالبا تفکر سیاسی در ایران سویه ای ایدئولوژیک داشته و خصلتی عملگرا پیدا کرده است و هر چه بیشتر از خروجی اندیشه سیاسی در تعریف آکادمیک آن دور شده است. در این پژوهش سه جریان عمدهی فکری سیاسی در ایران یعنی، روشنفکری دینی، گرایشهای لیبرالی و گرایشهای چپ مورد بررسی قرار گرفته تا از منظر ماهیت، سنخیت هر کدام مشخص شود. مهمترین یافته در این پژوهش، عدم تولید معرفت سیاسی در ایران معاصر و بنابراین بیشتر ایدئولوژیک بودن تفکرات سیاسی است.
In Iran، political thinking moved in several spheres in relation with political and social circumstances of each specific era and created distinct streams. In the Iranian academic researches، political thought is referred to the opinions of different thinkers who have expressed them about politics. Therefore it is necessary to answer this significant question: Which political concepts is political thinking referred to? Political philosophy، political thought، political theory، or ideology? In this article، we have tried to test this hypothesis that in Iran، political thinking has had an ideological aspect and acquired a pragmatic feature، so it has distanced from political thought in its academic definition. In this research، three main streams of political thinking in Iran have been examined including religious intellectualism، liberal tendencies and left tendencies in order to be recognized in terms of nature. The most important finding of this research is the lack of political knowledge production in the contemporary Iran and the ideological characteristics of political thinking.
خلاصه ماشینی:
در ايـن نوشـتار سعي شده است تا اين فرض مورد آزمون قرار گيرد که غالبا تفکر سياسـي در ايران سويه اي ايدئولوژيک داشته و خصلتي عمل گرا پيدا کرده است و هرچـه بيشتر از خروجي انديشه سياسي در تعريف آکادميک آن دور شـده اسـت .
در محافل دانشگاهي ايران پژوهش هـاي بسـياري بـا عنـوان بررسي انديشه سياسي متفکران مختلف انجام شده است ، اما بايد توجـه داشـت کـه خروجي تفکر بايد داراي ويژگي هايي باشد تـا بتـوان آن را انديشـه سياسـي ناميـد.
بنابراين براي آنکه سنخيت هريک از اين تفکرات و جريان ها مشـخص شـود، نيـاز بود تا به اين پرسش اساسي پاسخ داده شود کـه اصـولا تفکـر سياسـي در ايـران در بستر چه اسلوب فکري شکل گرفته و مطرح شده است ؟ در اين نوشتار سعي شـده است تا اين فرض مورد آزمون قرار گيرد که غالبا تفکـر سياسـي در ايـران سـويه اي ٣٥ ايدئولوژيک داشته و خصلتي عمل گرا پيدا کرده اسـت و هرچـه بيشـتر از خروجـي انديشه سياسي در تعريف آکادميک آن دور شده است و آنچه سبب شده است تـا از آنها با عنوان انديشه سياسي ياد شود، بيشـتر از لحـاظ شـباهت هـاي صـوري و نـه محتوايي آن با انديشه سياسي است .