چکیده:
بیشتر قریب به اتفاق پژوهش در زمینة رابطة مذهب و جرم، معطوف به نقش مذهب در پیشگیری از جرائم بوده است و از تأثیر انگیزههای مذهبی در ارتکاب جرائم غفلت شده است؛ درحالیکه امروزه این جرائم حجم بالایی از اخبار جرائم را در نقاط مختلف جهان بهویژه کشورهای اسلامی به خود اختصاص داده است. جرم با انگیزۀ مذهبی، «هرگونه رفتار مجرمانهای است که انگیزۀ انحصاری یا اصلیترین انگیزۀ ارتکاب آن عمل به فرامین مذهبی یا پاسداری از حریم مذهب باشد». شناخت جرم با انگیزۀ مذهبی مستلزم بررسی تحلیلی مصادیق آن است؛ زیرا با توجه به تعریف مذکور، مصادیق جرائم با انگیزههای مذهبی نیز متفاوت خواهد بود. البته باید توجه داشت اساسا مذاهب راستین الهی جرمزا نیستند و آنچه جرمزایی آن در این حیطه مدنظر است، انگیزههای مذهبی است که میتواند بهطرز نادرستی انتقال یافته باشد. جرائم با انگیزههای مذهبی در حوزههای مختلف از قبیل تنوع مصداقی، فراوانی، اهمیت مصداقی، گونهشناسی انگیزه و... با سایر جرائم تفاوتهایی دارد که این پژوهش در صدد تحلیل و بررسی آن است.
Vast majority of studies on the relationship between religion and crime، has focused on the role of religion in crime prevention and the effect of religious motivations in committing crimes was neglected. However، Today's this crimes is accounted for high volume crime offenses in the news around the world، especially in Muslim countries. Religiously motivated crime is "any criminal conduct which the sole or principal motive for committing the act is religious orders or to protect the whole of religion. ". To identify Religiously motivated crime it is needed analytical issues، Because according to this definition، examples of religiously motivated crimes are different. It should be noted that the divine religions are not causing offense and what is the cause of crime in this area is the religious motivations that can be transferred in wrong ways. Religious-motivated crimes in various fields such as variety of instances، frequency، importance of instances، typology of motivation and etc differs with the other crimes and this study seeks to analyze it.
خلاصه ماشینی:
"با دقت در ارکان و عناصر تشکیل دهندة جرم این مطلب به دست می آید که در برخی موارد وجود انگیزة شرافتمندانه موجب زوال وصف مجرمانه از عمل ارتکابی شده و در نتیجه ، جرم مذکور قابلیت سرزنش نخواهد داشت ، ولی در بیشتر مواقع انگیزة شرافتمندانه می تواند با قابلیت سرزنش جمع شود؛ زیرا سوءنیت یکی از عناصر مرتبط با رکن روانی است ، اما انگیزه به عنوان هدفی غایی خارج از ساختار عمل مجرمانه قرار دارد.
سرقت ها در غالب موارد با انگیزه های سودجویی مالی ارتکاب می یابند، ولی این مسئله به معنای نفی اثرگذاری سایر انگیزه ها مانند انگیزة انتقام جویی ، مذهبی و سیاسی در ارتکاب سرقت نیست ؛ برای مثال ، در آمریکا دختری به نام پتی هرست ٥، پس از آنکه توسط یک گروه انقلابی ربوده شد، مورد شست وشوی مغزی قرار گرفت تا جایی که تبدیل به یک فرد انقلابی شده و برای تأمین هزینه های گروه اقدام به سرقت از بانک ها می کرد (میرمحمدصادقی ، ١٣٨٦، ص٢٩١).
اگرچه چنین حالتی در مورد جرائم با انگیزه های مذهبی کمتر قابل تصور است ولی در عمل غیرممکن نیست ؛ برای مثال ، عامل ارتکاب سرقت می تواند انگیزة مذهبی و عامل آزار و اذیتی که سارق توأم با آن مرتکب می شود، ناشی از یک بیماری روانی یا ناشی از تنفر بزهکار نسبت به قربانی باشد؛ حالت دوم ، در جایی است که عامل سرقت و آزار واحد و به عبارتی ، عامل هر دو انگیزه های مذهبی باشد."