چکیده:
سخن گفتن از مفاهیمی چون عقل و عقلانیت مانند بسیاری از مفاهیم دیگر ما را به وادی اختلافنظرهای اساسی که گاهی به تشتت منجر میشوند میکشاند. چنانکه مفهوم عقلانیت در اثر گذشت زمان، بهعنوان مفهومی تاریخی تلقی گردیده و تعابیر گوناگونی در مورد آن مطرح شده است و در بسیاری از سطوح بهکارگیری مفهوم عقلانیت توأم با گمراهی و ابهام در فهم معنی و مصداق آن بوده است. از سویی نکته قابل توجه این است که تعلیم و تربیت در رایجترین کاربرد خود بر عقلانیت یعنی پرورش اندیشه دلالت دارد و بر این امر تأکید میشود که اساسا نباید بعد عقلانی را در عرض سایر ابعاد وجودی انسان تلقی کرد؛ بلکه باید آن را تنها وجه جدایی انسان از سایر موجودات و محور فعالیتهایی دانست که انسانیت انسان را به ظهور میرساند. سؤالی که مطرح میشود این است که این تعقل و عقلانیتی که در برنامه درسی بر آن تأکید میشود چه نوع عقلانیتی است و چه ماهیتی دارد؟ چرا که در هر نظام تربیتی، برنامه درسی است که محتوا و جریان رسمی و غیررسمی که ازطریق آن یادگیرندگان تحت نظارت مدرسه، معلومات و شیوهی درک و فهم را بهدست میآورند یا مهارتها را فرا میگیرند و یا نگرش و ارزشگذاری یا نظام ارزشی خود را تغییر میدهند، مشخص میکند. بنابراین بسته به اینکه این برنامهدرسی چه معنایی از عقلانیت را پذیرفته، شکل نظام تربیتی هم متفاوت خواهد بود. از اینرو در این پژوهش تلاش گردید که انواع عقلانیت در یک سیر تاریخی مورد بررسی و مداقه قرار گیرد و سپس کارکردهای هریک از این انواع عقلانیت در برنامهدرسی مشخص گردد. چنانکه در بررسی صورت گرفته میتوان انواع عقلانیت را در سه سطح طبقهبندی کردکه عبارتند از: سطح نظری عقلانیت، سطح کنشی عقلانیت (عقلانیت ارتباطی و عقلانیت انتقادی) و سطح ساختاری عقلانیت یا عقلانیت رسمی. کارکردهای هر یک از این سه سطح در برنامهدرسی متفاوت است.
خلاصه ماشینی:
از سـویی نکته قابل توجه این است که تعلیم و تربیت در رایج ترین کاربرد خود بر عقلانیت یعنـی پـرورش اندیشـه دلالت دارد و بر این امر تأکید میشود که اساسا نباید بعد عقلانی را در عرض سـایر ابعـاد وجـودی انسـان تلقی کرد؛ بلکه باید آن را تنها وجه جدایی انسان از سایر موجودات و محـور فعالیـت هـایی دانسـت کـه انسانیت انسان را به ظهور میرساند.
حال ، با توجه به اهمیت عقلانیت و نقش تعلیم و تربیت در پرورش آن ، سؤالی که مطرح مـی- شود این است که این تعقل و عقلانیتی که بر آن تأکید مـیشـود چـه نـوع عقلانیتـی اسـت و چـه ماهیتی دارد؟ چرا که مفهوم عقلانیت ، مفهومی تاریخی است بسته بـه ایـن کـه ایـن عقلانیـت چـه معنایی به خود گرفته شکل نظام تربیتی هم متفاوت خواهد بود.
پایـا(١٣٨٦) در مقالـه ای تحـت عنـوان «عقلانیت نقادانه و منطق موقعیت : رهیافتی کارآمد برای روش شناسی دانـش آمـوزش و پـرورش » ضمن بررسی عقلانیت نقاد به کارکرد آن در آموزش و پرورش پرداخته ، به این امر توجه کـرده کـه در نظام آموزش و پرورش مبتی بر عقلانیت نقادانه و آموزش به نیت تربیـت شـهروندانی مسـؤول ، کوشش میشود ایده آل های معرفتی و اخلاقی، از جمله توجه بـه نقـادی؛ پرهیـز از جـزم اندیشـی؛ احترام به غیر و برابردانستن وی در انسانیت ؛ آمادگی برای قبول انتقاد؛ دفاع از تنوع آراء و اندیشه - ها؛ حساسیت در برابر تبعیض ، ستم ، و استبداد؛ پای بندی به عدالت و حقیقـت ، دفـاع از آزادی؛ و عشق به زیبایی و معنویت ، در ذهن و ضمیر افراد جایگیر شود.